قشنگااااااااا؟؟؟؟؟سلااااااااامممممممممم........
بدوووویین بیاین بغلم که دلم واسه همتون یه ذره شده بود😭😭😭
ارزو میکنم حال تک تکتون خوب باشه و کسی در این مدت اسیبی ندیده باشه... البته میدونم که حال هیچکس این روزا کاملا خوب نیست... منم از این قائده مستثنی نبودم... تمام اتفاقات این مدت روی منم تاثیرات بدی داشت و واقعا حس میکردم دارم داغون میشم... هنوزم هیچ چیز خوب نیست ولی برای همگی آرزوی سلامتی دارم...
این مدت آپ نکردم چون همین حس و حالم میتونست روی نوشته هامم تاثیر بذاره و دلم نمیخواست وقتی میاید اینجا، بازم وارد یه دنیایی مثل دنیای واقعی خودمون بشید... میخوام دنیای وانگشیان و وانگشیائو خالص و دست نخوده بمونه و همون حسی رو بده بهتون که قبلا میداد...
بازم به خاطر اینکه نتونستم آپ کنم متاسفم ولی امیدوارم این پارتو دوست داشته باشید. و البته امیدوارم یادتون نرفته باشههه🙄🤨😏
بچهها موافقین یه گروه داشته باشیم توی تلگرام که بتونیم با هم در ارتباط باشیم؟؟ چون نمیدونیم ممکنه چی پیش بیاد دوست دارم هم ازتون خبر داشته باشم هم بتونم بهتون خبر بدم...
اگر موافقین به ایدی تلگرامم پیام بدید تا گروهو بزنم و لینکو براتون بفرستم..
ایدیم: maya501501
جا داشت اضافه کنم از ساعت ۱۱ تا ۱ و ربع طول کشید آپ شدنش🥲🥲
..............................................................
_خب بخون ببینیم چی داری.
یوبین شروع به خواندن لیست فیلمهایی که داخل هارد اکسترنال بود کرد: پدرخوانده، کازابلانکا،همه چیز در مورد ایو، پدرخوانده دو، بر باد رفته...
جکسون که تا آن لحظه خودش را کنترل کرده بود، نفسش را بیرون پرت کرد: وات د هل... مگه دهه 50 ئه؟!
ژان در حالی که با تاسف سر تکان میداد گفت: کاملا مشخصه چیزی از فیلم و سینما نمیدونین!
هایکوان خندید: ما خیلی تلویزیون تماشا نمیکنیم ژان.
یوبین با نارحتی گفت: ولی اینا همشون فیلمای برنده اسکارن!
ژان یوبین را از پشت کامپیوتر کنار زد: اونارو تنهایی ببینین.. الان میشینیم یه چیز درست و حساب میبینیم. بذار ببینم چی داریم اینجااا..
جکسون آرام اما جوری که شنیده شود گفت: با این وضعیت شماها همتون باید call me by your name ببینین!
ژان دمپایی ابریش را سمت جکسون پرت کرد که جاخالی داد و با دیدن نام فیلم مورد علاقهاش چهرهاش مثل افتابگردان درخشید: روح... خودشه اینو میبینیم. (بچهها جدی میگم. این فیلم فوق العادهاس.. عشق و احساسات خالصه.. اگر طرفدار رمنس هستید به هیچ عنوان ghost رو از دست ندید.)
YOU ARE READING
WANGXIAO
Fanfictionشیائوژان دانشجوی سال آخر رشته تاریخ شناسی چین و وانگ ییبو، صاحب موزه پنج قبیله مشهور است. شیائو ژان با پیشنهاد استادش، پروفسور وانگ هایکوان، بررسی موسیقی قبیله گوسولان را به عنوان موضوع پایان نامه اش انتخاب میکند که برای انجام آن به کمک وانگ ییبو، ص...