هلوملووووووو❤️😍
کسی هست؟؟؟؟؟؟🥲🥲
کسی منو یادش هست اصلا؟!🥲🥲
هیچکس دلش تنگ نمیشه واقعا حواقل سراغ داستانو بگیرید چقدر بیمعرفتین😭😭😭😭😭خب دراماتیک بازی دراوردم دو سه تا از بامعرفتا سراغ گرفتن🥹 از همینجا میبوسمتون❤️
دوستان سخن کوتاه میکنم...
و شمارو به خوندن پارت پایانی وانگشیائو دعوت مینمایم😁😁البته که من فرار میکنم تا شما بفرماییدی زودتر بخونید🌬
🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀
جین لینگ دستش را روی گونه ووشیان گذاشت و با شست کشیدهاش اشکهای ناآراماش را کنار زد: ولی دیگه تموم شده... اونا میخوان برگردی... کافیه سنگ یینو بسازی تا بتونیم اون دریچه رو باز کنیم... بعد میتونیم به دنیا حکمرانی کنیم...
ووشیان که گویی با کلمات دلسوزانه جین لینگ و احساس همدردی درون چشمانش مسخ شده بود، به خود آمد. لبخندی زد: دو دقیقه نذاشتی ارتباط عاطفی باهات برقرار کنم.
جین لینگ آهی کشید و سر جایش بازگشت: انتظار نداشتم به همین زودی گولمو بخوری.
ـ خب.. فکر کنم کلا تصمیم ندارم گول حرفاتو بخورم.
جین لینگ شانهای بالا انداخت: کی میدونه؟ شاید مجبور شی...
ووشیان که در راه بازگشت به اتاق وانگجی بود ایستاد: منظورت چیه؟
ـ خوب بهش فکر کن دایی... به نظرت هانگوانگجون چقدر دیگه میتونه در برابر نیروی سنگ یین دوام بیاره؟... خودت دیدی دیشب چه اتفاقی افتاد...همینطور امروز...
چیزی در معده ووشیان تکان خورد و قلقلکش داد و پریشانش کرد. جین لینگ ادامه داد: تا الان سنگ یین مهر و موم شده بود و دور از لان وانگجی نگه داری میشد... ولی میتونی مطمئن باشی وقتی هر دو در این مکان حضور داشته باشن و اون مدام در معرض نیروش قرار بگیره چه اتفاقی واسش میفته؟
این یک واقعیت بود. وانگجی در برابر سنگ یین ضعیف بود و مقاومت تنها انرژیاش را از بین میبرد. وانگجی چقدر دیگر میتوانست بجنگد؟ این را نمیتوانست با قطعیت بگوید.
ـ داری منو تهدید میکنی؟
ـ داری منو مجبور میکنی دایی.. من میخوام همه چیز به خوبی پیش بره و کسی این وسط صدمه نبینه. حاضرم کاملا در خدمتت باشم ولی به جای اینکه درکم کنی مجبورم میکنی تهدیدت کنم. در واقع.. فکر میکردم حداقل تو درکم میکنی... تو میتونی بفهمی چه حسی داره وقتی کسی باورت نداره.. درسته؟
جین لینگ خیلی خوب بلد بود نقطههای حساس ووشیان را هدف بگیرد و البته چشمان براق مشکیای که به او دوخته بود و چیزی جز حقیقت نمیگفت در تکان دادن قلبش بیتاثیر نبود.
YOU ARE READING
WANGXIAO
Fanfictionشیائوژان دانشجوی سال آخر رشته تاریخ شناسی چین و وانگ ییبو، صاحب موزه پنج قبیله مشهور است. شیائو ژان با پیشنهاد استادش، پروفسور وانگ هایکوان، بررسی موسیقی قبیله گوسولان را به عنوان موضوع پایان نامه اش انتخاب میکند که برای انجام آن به کمک وانگ ییبو، ص...