🖇PART 16🖇

5.8K 752 136
                                    

WRITTER'S POV:

جسیکا با تعجب ب این وضع خیره شد و با لحن مشکوکی گفت:

= این چرا عین امگا های باردار شده

با این حرف جونگ کوک دست از غذاش کشید و با نگاه جدی گفت:

- امگاهای باردار؟

○○○

با پوزخند گفت:

- چی باعث شده همچین حرفی بزنی؟

جسیکا شونه هاشو با بیخیالی بالا انداخت:

= فقط ی حدس بود. بهش فکر نکن. ب احتمال زیاد مریض شده. غذاتو بخور

و دوباره ب غذا خوردن ادامه دادن

غافل از اینکه... تهیونگ واقعا بارداره

○○○

ماه سوم بارداریش هم با تمام سختی هایی که داشت پشت سر گذاشته بود و وارد ماه چهارم شده بود

و گاد... شکمش ی قلمبگی کوچولو پیدا کرده بود ک خیلی کیوت بود و باعث نگرانیش شده بود اما خانم چوی بهش اطمینان داده بود که هنوز چیزی از شکمش مشخص نیست

با اینکه آلفاش باید بهش محبت می‌کرد و مواظبش میموند اما خانم چوی و مینی و اون نگهبان آلفا که تازگی ها متوجه شده بود اسمش کایله خیلی بهش رسیدگی میکردن

شب پیش بود که نصفه شب ویار توت فرنگی کرده بود و از شانس افتضاحش همه ی توت فرنگی ها همون روز تموم شده بودن

مینی فورا از کایل خواهش کرده بود که از زیر سنگ هم شده باید برای تهیونگ توت فرنگی جور کنه و آلفای بیچاره هم با سخاوت تمام از عمارت بیرون رفته بود و با ی پلاستیک پر توت فرنگی برگشته بود

احساس عذاب وجدان میکرد چون اون آلفا امروز از خواب آلودگی زیاد چرت میزد و نمیتونست به کارش برسه

چند تا از خدمتکار ها شک کرده بودن و در آخر با التماس های تهیونگ بهش فهموندن که قرار نیست جونگ کوک از این موضوع چیزی بفهمه

اما تهیونگ باید ریسک میکرد

حتی اگر یکی از اون ها هم دهن لقی میکرد و به جونگ کوک خبر میداد کارش ساخته بود

به خاطر رایحش ک رایحه های خفیفی مثل کاکائو تلخ و شیر کاکائو، اضافه شده بودن خیلی نزدیک جونگ کوک واینمیستاد تا به چیزی شک نکنه

از اینکه توی این ماه هر طوری که شده باید از اینجا فرار میکرد هم خوشحال بود هم ناراحت

《Indemnity》Where stories live. Discover now