▪︎ PART 6 ▪︎

9.2K 991 589
                                    

"تهیوونگ شییی!"

صدا انگار از قعر چاه در میومد.

"تهیوونگ شییی!"

با تابیدن نور بیش از اندازه ای به صورتش، اخم هاش توی هم رفتن و پلک هاش لرزیدن.

به سختی چشم هاشو باز کرد و جایی که توش بود رو از نظر گذروند. اینجا دیگه کجا بود؟

"تهیونگ شی! بهوش اومدی؟"

نگاهشو به چشم های نگران آلفا دوخت اما نور اونقدری زیاد بود که باعث می‌شد چشم هاش اذیت بشن و بخواد اونهارو ببنده.

"منو میشناسی؟"

سر سنگین شده شو به علامت مثبت تکون داد:

"م-..میخوام بشینمم!"

به کمک مرد روی تخت نشست و حالا دید بهتری به مکانی که توش بودن داشت.

جونگکوک که متوجه گیجی امگا شده بود به حرف اومد:

"اینجا خونه ی منه.. یادت میاد چه اتفاقی افتاده؟"

تصویر تاری جلوی چشم هاش رژه رفت.
یه مرد..
سعی داشت بهش دست بزنه..
پوست تنشو با دست های خیسش لمس کرده بود!

آلفا با دیدن نگاه خالی تهیونگ دستپاچه شد و بلافاصله به حرف اومد:

"ن-.. نگران نباش.. نتونست کاری باهات بکنه هنوزم پاکی!"

دست های کرخت شده شو تکون داد.
روی چشم هاش دست کشید تا از ریختن هر گونه اشکی جلوگیری کنه و خودشو تکون داد تا از تخت پایین بیاد.

این دیگه چه بلایی بود که به سرش اومد؟
اگر جونگکوک نجاتش نمیداد قرار بود بره زیر یه آلفای غریبه و جون بده؟

"ممنون که کمکم کردی.. امکانش هست منو ببری خونه؟"

گلوش درد میکرد و این نشانه ی جیغ و فریاد هاش موقع تجاوز نصفه نیمه بوده.

جونگکوک از روی تخت بلند شد و سر تکون داد:

"آره آره حتما! ولی تو.. خوبی؟"

خوب؟
اون خوب بود؟
همین امشب یه وحشی بهش حمله کرده بود و سعی داشت بهش دست درازی کنه..
معلومه که عالی تر از این نمیشد!

پا های بیحسشو روی زمین گذاشت و پایین اومد:

"خوبم!"

در این بین جونگکوک واقعا گیج شده بود.
نمیفهمید نگاه خونسرد امگا برای چیه..
تهیونگ با معقوله ای به نام گریه آشنایی داشت؟

به دری که مشخص بود در خروجیه نگاه کرد. خواست سمتش قدم برداره که دستش گرفته شد.
نگاه سوالیشو به جونگکوک دوخت.

"تهیونگ شی! لازم نیست همیشه خودتو قوی نشون بدی.. اگر میخوای گریه کن، قول میدم این راز بین خودمون بمونه!"

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Aug 06, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

《Indemnity》Where stories live. Discover now