شکارچی آلفا🐺

2.3K 756 129
                                    

نگاه سردش چیزی بود که هر کسی رو می‌تونست بترسونه‌. یه جورایی به طرز مسخره‌ای شایعه شده بود که پارک چانیول هیچ قلبی توی قفسه سینه‌اش نداره. اما خب قطعا این شایعه رو ساخته بودن چون رئیس پارک یک مرد با نگاه سرد و اخلاق یخی بود‌. شاید تمام این‌ها از فصلی نشات می‌گرفت که توش به دنیا اومده بود...به هر حال اون یک آلفای زمستونی با رایحه‌ای به سردی برف شناخته می‌شد.

_پس نمی‌خوای حرف بزنی؟
چانیول با خونسردی پرسید و با پایان جمله‌اش میله بزرگ و فلزی توی دستش رو با شدت به سمت مرد جوان بسته شده به صندلی برد تا با یک ضربه محکم به جمجمه‌اش تمومش کنه.

مرد غرق در خون ترسیده فریاد زد:
+میگم!...همه چیو میگم...خواهش میکنم.

میله فلزی توی دست رئیس پارک، دقیقا یک سانتی صورتش از حرکت ایستاد و همین باعث شد مرد نفسش رو شکسته از بین لبای پاره و خونیش بیرون بده.

چانیول چونه آلفای جوان رو بین انگشت‌هاش گرفت و به سمت خودش کشید.
_خب...من منتظر شنیدنم جی‌وون.

جی‌وون نمی‌تونست درست تمرکز کنه. سرش گیج می‌رفت و خون زیادی که از زخم‌های عمیق روی بدنش بیرون میزد‌، حالش رو به مراتب بدتر میکرد. از همون اول باید فکرش رو میکرد که با فریب دادن ارباب پارک همچین سرنوشتی در انتظارشه.

به صندلی بسته شده بود و تمام لباس‌هاش با خون خودش خیس شده بودن. کمی روی صندلی جا به جا شد که باعث شد احساس کنه استخون‌های شکسته بدنش از درون دارن گوشتش رو پاره می‌کنن.
اون اونقدرا هم در برابر درد مقاوم نبود اما از فریاد زدن می‌ترسید‌. از این می‌ترسید که اگه از درد فریاد بزنه آلفای سنگدل مقابلش بکشتش.

لب‌های خودش رو برای تحمل درد با کمک دندون‌هاش بیشتر از قبل پاره کرد‌. رئیس پارک دقیقا مثل شایعه‌ها بود و انگار واقعا قلبی نداشت تا برای کسی دل بسوزونه. اون کسی بود که جی‌وون رو بخاطر خیانت به این پارکینگ مخروبه آورده بود تا اینطور فجیع شکنجه‌اش کنه‌.

چانیول با قدم‌های سنگین ازش فاصله گرفت و با نشستن روی صندلی مقابل جی‌‌‌وون، بعد از روشن کردن سیگار بین لب‌هاش گفت:
_داری بیهوش میشی...پس بهتره تا قبل از اینکه از حال بری جواب منو بدی...البته اگه می‌خوای زنده بمونی!

جی‌‌وون بعد از نگاه گذرایی به جریان خونش که روی زمین یک دریاچه سرخ رنگ رو به وجود آورده بود، سرش رو به سختی بلند کرد و به رئیسش خیره شد که بی‌توجه به پیراهن سفید و خونی توی تنش، سیگار می‌کشید...بزاقش رو با درد قورت داد اما خب آب دهنش با خون زیادی مخلوط شده بود و مزه افتضاحی میداد.
+رئیس کیم.‌‌..اون...اون بهم گفت براش کار کنم.

چانیول با نیشخند به چشم‌های جی‌وون خیره شد. اون‌ نگاه اونقدر سرد بود که باعث میشد آلفای زخمی احساس کنه مردمک چشم‌هاش یخ زدن و دیگه نمی‌تونه نگاهش رو بگیره...ترسناک بود! آلفای زمستونی مقابلش به طرز فاجعه‌ای ترسناک بود.

꧁𝑴𝒂𝒓𝒊𝒆 𝑨𝒏𝒕𝒐𝒊𝒏𝒆𝒕𝒕𝒆꧂Where stories live. Discover now