اثر پروانه‌ای🐺

998 300 311
                                    

این چپتر در واقع قرار بود به عنوان یک "بخش‌اضافه" آپ بشه اما در نهایت چون یه سری سرنخ مهم داخلش وجود داشت پشیمون شدم. پس لطفا با دقت بخونیدش و کامنت و ووت رو هم فراموش نکنید.

♧♤♧♤♧♤♧♤♧

♧فلش‌بک♧

همه چیز اطرافش بدجوری بهم ریخته بود و بوی خون آزاردهنده‌‌تر از هر زمان دیگه‌ای شنیده میشد. روی تنها صندلی سالم توی فروشگاه نشست و با دستمالی که توی دستش نگه داشته بود، سعی کرد اسلحه‌ای که قطره‌های غلیظ خون روی سطح نقره‌ای رنگش می‌درخشید رو تمیز کنه. درگیری اونم وسط یک فروشگاه بزرگ؟ نکنه اون‌ها دیوونه شده بودن؟

مَرد مو آبی با وجود سلاح عجیبی که بی‌شباهت با یک تبرِ آغشته به خون نبود به سمتش اومد و خیره به تلاش‌های وسواس‌گونه‌اش غر زد:
+بیخیال یول، اون فقط چند قطره خونه.

آلفای زمستونی سرش رو بالا آورد و با نگاه کردن به جه‌هایی که از تمام بدنش خون می‌چکید عصبی گفت:
_چرا فقط تلاش نمیکنی یکم تمیز‌تر انجامش بدی؟

بتا همونطور که قدم برمی‌داشت لگدی به جسدهای روی زمین میزد تا از مرگشون مطمئن بشه و بعد جواب داد:
+هی ما الان چند نفر رو وسط یه فروشگاه کُشتیم اونوقت تو داری از تمیز بودن یا نبودن حرف میزنی؟...فعلا بهتره خداروشکر کنیم که اینجا به دلیل تعمیرات تعطیل بوده وگرنه واقعا باعث دردسر میشد.

اسلحه‌ی یکی از جسدها رو برداشت و با پرت کردنش به سمت ارباب پارک ادامه داد:
+و خب لااقل حالا می‌دونیم طی هفته‌ای که گذشت کی بارها تلاش کرده بهت یه قبر خوشگل واسه خوابیدن هدیه بده‌.

اسلحه مشکی‌رنگ رو توی هوا گرفت و اجازه داد انگشت‌هاش نماد برجسته کلاغی رو که روی سطح تفنگ حک شده بود رو لمس کنه.
_کیم کای!

رئیس کیم کسی بود که همه اون رو با نماد کلاغ به یاد میاوردن. شاید چون اون مرد دقیقا به اندازه این پرنده حریص، بی‌رحم و البته شوم بود. قطعا حتی خودش هم نسبت به این موضوع آگاهی کامل داشت چون با کمال‌میل روی تمام سلاح‌هایی که طراحی میکرد نماد کلاغ رو نقش میزد. اما هنوز هم یک چیزی درست به نظر نمی‌رسید چون کیم کای احمق نبود‌!...در واقع اون انسان به شدت محتاطی به نظر می‌رسید. پس چرا حالا اینطور آشکار افرادش رو برای کُشتن چانیول به یک فروشگاه تعطیل فرستاده بود؟ اصلا از کجا می‌دونست که امروز ارباب پارک برای بررسی روند تعمیرات به فروشگاهی میاد که در واقع متعلق به سوجین بود؟

+باید قبل از اینکه پلیس‌ها برسن یه طوری این گند رو جمع کنیم‌.
جه‌ها وقتی دقیقا کنارش ایستاد این رو گفت و به صورت ارباب پارک نگاه کرد تا ادامه بده.
+چرا سعی نمیکنی کای رو بُکشی؟ این چندمین‌باره که افرادش رو برای کُشتنت میفرسته و اگه همینطور ادامه پیدا کنه تو تنها کسی هستی که در نهایت میمیره.
_محتاط‌تر از چیزیه که بشه به راحتی بهش نزدیک شد و جونش رو گرفت.

꧁𝑴𝒂𝒓𝒊𝒆 𝑨𝒏𝒕𝒐𝒊𝒏𝒆𝒕𝒕𝒆꧂Where stories live. Discover now