𝑻𝒉𝒊𝒔 𝒘𝒐𝒓𝒍𝒅 𝒊𝒔 𝒇𝒖𝒍𝒍 𝒐𝒇 𝒎𝒐𝒏𝒔𝒕𝒆𝒓𝒔 𝒘𝒊𝒕𝒉 𝒃𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍 𝒇𝒂𝒄𝒆𝒔..
این دنیا پر از هیولاها با صورت های زیباست..
***
چشماشو باز کرد
کجا بود؟یه جای سفید...؟
فضاش سفیده
بیمارستان؟
بوی الکل میاد***
"وات د فاک؟یعنی چی بیمارستانه؟"
صدای داد هوسوک که داشت با تلفن حرف میزد رو میشنیدن"چی؟کدوم بیمارستان؟خیلی خب الان میام"
و قطع کرد و طرفشون اومد"متاسفم بچه ها...م-من باید برم"
هوسوک به یونگی و جیمین و تهیونگ گفت"چیزی شده سوک؟"
جیمین با نگرانی الکی ای پرسید"جونگ کوک..معلوم نیست چی شده..توی خیابون غش کرده بردنش بیمارستان..من باید برم"
هوسوک توضیح داد"منم میام"
تهیونگ یهو گفت و باعث تعجب یونگی و جیمین شد"لازم نیست تهیونگ شی... خودم هستم"
هوسوک گفت و دنبال تاکسی توی خیابون گشت"بیخیال هوسوک سوار ماشین من شو با هم بریم"
تهیونگ با کلافگی گفت و سمت پورشه مشکی رنگ رفتهوسوک سر تکون داد و سوار شد
"خیلی خب فقط زود بریم باشه؟"تهیونگ سر تکون داد و یونگی و جیمین هم سوار شدن
***
"جونگ کوکا..خوبی...خدای من"
هوسوک با نگرانی سمت تختش دویدجونگ کوک با دیدن اون سه تا خونآشام لعنتی اخم کرد
چرا اونا باید بیانJungkook.P.O.V:
فاک...چرا اونا؟یکمی سر درد دارم ولی میدونم کمبود خون داشتم
چون یه عوضی کل خونم رو مثل نوشابه سر کشیده بود"سلام هوسوک..خوبم فقط یکم کمبود خون بود"
توضیح دادم و اون نگران تر شد"چرا کمبود خون؟؟"
هوسوک پرسید"نمیدونم...بیخیال مهم نیست"
آروم گفتم و نگاهم سمت تهیونگ که داشت با اخم نگام میکرد رسید
چرا اخم میکنه ؟"گرسنه نیستی؟من برم برات یه چیزی بخرم"
هوسوک بهم گفت و بلند شد
همراهش یونگی و جیمین هم رفتن
فاک
چرا اون احمقو نبردن؟
YOU ARE READING
🍷 Dancing In The Dark_VKOOK 🍷
Vampireجونگ کوک حتی تصورش هم نمیکرد زندگیش اینجوری بشه🍷✨ *** Couple:Vkook-Sope-Hopemin genre: Romance- Supernatural - Smut-Vampire