The diamond that has the most crosses shines better in the light, so never be shy of the scars that are in your soul.
الماسی که تعداد برش هاش بيشتره، توی نور بيشتر ميدرخشه پس از برش های روحت ناراحت نباش
═────•⊱❃⊰•────═
واقعا نمیدونست چطور رسید به اونجا؟
اولش ازش متنفر بود
بعدش یهو فهمید تهیونگ میدونسته که کوک میدونه
بعدش فهمید با اون جفت یا همچین چیزیه
بعدش هم فهمید یه موجود ماوراییه
و بعدش؟الان تو خونه ی تهیونگ بود
بهتره بگم خونه ی جیمین و یونگی و تهیونگهمیشه فکر میکرد ومپایرا خونه های دارک و انرژی منفی ای دارن
ولی...اینجا خیلی روشن بود
و دوست داشتنی
بیشتر عمارت تم طلایی داشتبه تهیونگ که داشت بهش عین قاتلای سریالی نگاهش میکرد اهمیت نداد
اهمیت نداد ولی یه فاک بزرگ بهش نشون داد و تهیونگ هم عصبی شد
دستش رو گرفت:"بسه بچه...زود باش بریم"اخم کرد:"خیلی خب فقط یه اتاق بهم بده من بخوابم"
تهیونگ چشم غره رفت:"میخواستم همین کارو بکنم"
رفتن از پله ها بالا
خیلی خب گفتم انرژی مثبته
ولی اینجا دیگه زیادی انرژی منفی حس میکرد و باعث لرزیدن بدنش میشد
بی اختیار خودشو به تهیونگ نزدیک تر کرد و پوزخند اعصاب خورد کن اونو دید
پس علارغم میلش از تهیونگ یکمی فاصله گرفتبا رسیدن به تاریک ترین اتاق تهیونگ ایستاد:|
"اینجا میمونی...شب خوش"
و هولش داد تو اتاقجونگ کوک با چشمای گرد:"یهو منو میدادی به جنا دیگه..من اینجا نمیمونم"
تهیونگ با نیشخند:"میترسی؟''
جونگ کوک پوکر شد:"نه خوشحالم...اینجا شبیه خونه های جن زدست"
تهیونگ ابرو ای بالا انداخت:"دوست داشتنی بود که؟"
...بازم ذهنشو خونده بود..؟
توی ذهنش شروع کرد به فحش دادن به تهیونگ"بسه بچه..برو بخواب"
تهیونگ گفتجونگ کوک فحشی داد و یهو برگشت سمت جونگ کوک:"راســــــتی..شنیدم خونآشاما نمیخوابن"
تهیونگ پوکر نگاهش کرد:"تنها فرقی که با شما داریم قدرت هامون و خون خوردنمونه و قدرت بدنی و سرعت و—"
"خب کلی فرق هست:|"
جونگ کوک گفتتهیونگ نفس عمیقی کشید:"بسه..پاشو بیا بریم اتاق من''
YOU ARE READING
🍷 Dancing In The Dark_VKOOK 🍷
Vampireجونگ کوک حتی تصورش هم نمیکرد زندگیش اینجوری بشه🍷✨ *** Couple:Vkook-Sope-Hopemin genre: Romance- Supernatural - Smut-Vampire