1. Alpha

9.9K 736 130
                                    


با جیغایی که با خنده اش قاطی شده بود از پله ها بالا دویید و چند وقت یکبار به پشت سرش نگاه میکرد و با دیدن برادرش نزدیک خودش جیغ بلند تری میزد و سعی میکرد سریع تر بدوعه که با شنیدن صدای گریه های مادرش جلوی اتاقش متوقف شد.

با چشمای گرد و بزرگش به برادر بزرگش که تازه بهش رسیده بود نگاه کرد. برادرش کمی در رو به عقب هل داد و اونا حالا میتونستن کمی از داخل اتاق رو ببینن و صدا ها رو واضح تر بشنون.

_ همتون رو میکشه...حتی برادرش رو هم میکشه!

پسر کوچیک که با دیدن مادرش ترسیده بود توپ از دستای گلیش روی زمین افتاد و صدایی تولید کرد که باعث شد همه به سمتش برگردن.

مادرش با دیدنش به گریه افتاد.

برادرش با دیدن مسیر نگاه زن سعی کرد گوش های پسرِ دیگه رو بگیره ولی دیر شده بود!

_ من یه هیولا به دنیا آوردم! خودم دیدم که دستاش خونی بود...اون بخاطر یه امگا همه اتون رو میکشه!

پدرش سعی میکرد اون رو نگه داره و مادر بزرگش هم فقط گریه میکرد.

برادر بزرگتر سریع بدن لرزون و رنگ پریده ی پسر کوچیکتر رو روی کولش گذاشت و به سمت اتاقش فرار کرد ، ولی اون میتونست از اون حرفایی که میگفت این پسر کوچیک روی کولش، اون رو میکشه هم ، فرار کنه؟

...

_ ساعت ۹ عه! میدونی که اگه یک دقیقه هم دیر تر از نه بریم پایین ، پدر بزرگت بهمون شام نمیده!

تهیونگ به سختی نگاهش رو از ماه گرفت و به تنها دوستش نگاه کرد که تلاش میکرد با جمع کردن ابرو ها و لب هاش جدی بنظر برسه.

_ کیوت!

جیمین با شنیدن این کلمه چشم هاش رو چرخوند.

_ ببین کی این حرفو میزنه! ملکه ی کیوتِ سال خودتی! من جرعت نمیکنم به جایگاه تو چشم بدوزم!

تهیونگ بالشی به سمتش پرت کرد.

_ عمه ات ملکه اس عوضی!

همونجوری که از در بیرون میرفتن، جیمین جوابش رو داد.

_ اگه عمه ام ملکه بود نیاز نبود این همه سال الکی اینجا کار کنم! بجاش تو رو استخدام میکردم تا ...

با ضربه ای که پس سرش خورد چشم هاش درشت شد و حرفش نصفه موند.

تهیونگ که کمی از نگاهش ترسیده بود لبخند بزرگی بهش زد.

_ برو پنج دقیقه سر بابابزرگمو گرم کن تا من یه سر برم دست به آب!

_ زود بیای ها...وگرنه منو بفاک میده بابابزرگت!

تهیونگ همینطور که فرار میکرد براش ابرویی بالا انداخت.

_ استایل بابابزرگم نیستی اون خیلی خوش سلیقه تر از این حرفاس!

The brightest BLACKWhere stories live. Discover now