14. mine

2.3K 472 247
                                    

سوییچ ماشینش رو روی میز پرت کرد.

جیمین خیلی نگران و ناراحت بود و با اینکه تمام روز تلاش کرده بود سرحالش بیاره ولی حتی وقتی که جلوی خوابگاه پیاده اشون کرد هم میتونست اضطرابش رو حس کنه.

همونطور که از پله ها بالا میرفت کتش رو دراورد و ساعتش رو از دور مچش باز کرد.

همه اشون روز سختی رو گذرونده بودن و حالا فقط میخواست که یه دوش آب گرم بگیره و بخوابه.
با یادآوری اینکه جیمین گوشی نداره و نمیتونه باهاش حرف بزنه آهی کشید.

در اتاقش رو باز کرد که با دیدن کسی که روی صندلیِ میزش نشسته بود جا خورد و اخمی کرد.

_ اینجا کاری دارین؟

مرد ابرویی بالا انداخت.
_ این چه طرز حرف زدن با پدرته؟ فقط میخوام حالت رو بپرسم!

یونگی کراواتش رو باز کرد و با نادیده گرفتن جمله ی اولش بهش پشت کرد.
_ خوبم... دیر وقته، بهتره برین استراحت کنین

_ منم میخواستم استراحت کنم ولی از وقتی عکس این کیوتِ مو طلایی رو دیدم ، دیگه نمیتونم!

یونگی با بی حوصلگی برگشت. از کی تا حالا عکس عروسکای جدیدش رو میاورد تا بهش نشون بده؟

_ این به من چه ربطی داره؟

مرد چشم هاش رو نمایشی گرد کرد و عکسی رو به طرفش چرخوند.
_ اوه...پس میتونیم از یه عروسکِ مشترک استفاده کنیم؟

نفس یونگی با دیدن عکس جیمین برید. عکس های مختلفی از مراسم امروز بود .
ترس تمام بدنش رو گرفت ولی تلاش کرد مخفیش کنه.

_ منظورتون رو نمیفهمم!

مرد آهی کشید.
_ واقعا سلیقه ات به خودم رفته...حیف که مجبور شدم با یه زن ازدواج کنم، البته میدونی که تنوع رو دوست دارم...

یونگی دندون هاش رو روی هم فشار داد. اون علاوه بر جیمین، غیر مستقیم به مادرش هم توهین کرده بود.

_ جرئت نکن بهش نزدیک بشی!

_ جوری حرف نزن که انگار همه دوست های سابقت زیرم نبودن! بالاخره از اینم خسته میشی، اون موقع...

یونگی نتونست خودش رو کنترل کنه. مطمئن بود یونجی با صدای دادش از خواب میپره.

_ بس کن!!!

مرد پوزخندی زد و به سمت در رفت.
_ اگه میخوای بس کنم پس یه هرزه ای رو پیدا کن تا بتونه این نسل لعنتی رو ادامه بده، همون کاری که من کردم!

و سری تکون داد.
_ بتای خوشگلیه ولی خودت که میدونی، امگا ها رو ترجیح میدم...

یونگی به بقیه ی حرفش گوش نداد، لعنت بهش...
لعنت بهش که همیشه حالش رو بد میکرد...لعنت بهش که حالا که بالاخره حس میکرد میتونه کسی رو دوست داشته باشه داشت به همه چیز گند میزد...

The brightest BLACKWhere stories live. Discover now