fucking house 2 (vminkook)

3.6K 314 51
                                    


های گایز...پیج اینستا برای ارتباط بیشتر راه اندازی شد....
ریکوئست بدین ...یکم که بالا رفتیم پیجو باز میکنیم..
@oti_mm
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

Jimmin pov
با صدای الارم گوشیم از خواب بلند شدم...
فاک...این چه خوابی بود؟؟؟؟
تو خوابم چرا باید به جای اینکه خودم سکس کنم صدای سکس همسایع ها رو بشنوم اخه؟؟؟
فاکم توش...
چند دقیقه تو تخت موندم تا لود شم....
خوابمم میاددد.....
به سختی از جام بلند شدم و رفتم تو دسشویی...
قیافه رو....با خنده بع صورت پف کردم نگاه کردم و سرمو تکون دادم...‌
بعد از اینکه کارامو کردم رفتم توی اتاق مخصوص تا بچینمش....
+هوممم....ها؟؟؟ این چیه؟؟؟
با تعجب به لکه تقریبا سفید روی دیوار نگاه کردم.
وات؟؟؟ اگه نمیدونستم تنهام فکر میکردم یکی اینجا ارضا شده...
رفتم بیرون و این سری با دستمال برگشتم و اون لکه رو تمیز کردم....
جعبه هارو یکی یکی باز کردم و چیدمش توی اتاق...
با سفت کردم پیچای تخت از جام بلند شدم و نفس عمیقی کشیدم...
+هوفف..تموم شد...حالا وقتشه به خودم به خودم جایزه بدم....
لباسامو دراوردم و بعد از برداشتن ویبراتور و دیلدو و گیره نیپل رفتم روی تخت....
با لپ تابم ویدیو رو پلی کردم و شروع کردم...
انگشتمو خیس کردم و وارد سوراخم کردم...
+اههه.....
یکم بعد انشگتمو در اوردم و دیلدو رو برداشتم و شروع به ساک زدنش کردم....
از خیس شدنش که مطمئن شدم اونو روی سوراخم کشیدم که همزمان شد با ناله باتم توی فیلم....
( گایز دیالوگای فیلمو با ~ و ● نشون میدم)
~دوسش داری بیبی بوی؟؟؟ جوری که دیکم تو سوراخت میکوبه رو دوست داری؟؟؟؟
●ب..بله مستر....دو..دوسش دارم....اههه
+اهههه....
ناله ای کردم و دیلدو رو محکم تو خودم فرو کردم و مستقیم به پروستاتم کوبیدم....
+اهههه..اههه
● م..مستر...می...میخوام بیام...
~و کی این اجازه رو بهت داده؟؟؟من هنوز نزدیکم نیست...پس نگهش میداری...
●و..ولی...
~ نشنیدم چی گفتی بوی....
●چشم م..مستر...
+اههه..بیشتر...بیشتر....
با چشمای بسته شده از لذت گیره نیپل و به خودم وصل کردم که به خاطر کشیده شدنشون نالم بلند شد....
صدای برخورد بدنای اون دونفر توی اتاق اکو میشد و منو هورنی تر میکرد....
ویبراتور و روشن کردم و روی سوراخم کنار دیلدو گذاشتم....
جیغی از سر لذت کشیدم ...
Tea pov
با نیشخند داشتیم به صحنه رو به رومون نگاه میکردیم...
محض رضای فاک...اون خیلی سکسیه..‌
تصور اینکه به جای اون دیلدو و ویبراتوت دیکم توش باشع حشریم میکنه....
×جونگ کوکاا......
_ هومم؟؟؟
×نظرتوهم عوض شد نه؟؟؟
_به شدت....
اروم خندیدم.....
+اهههههه....
جیبوتی با یه ناله بلند و جیغ مانند رو تخت خالی شد و دورو برش کثیف کرد...‌
رفتم سمتش و خم شدم تا سوراخشو کامل ببینم...
از شدت تحریک شدگی از توی حفرش روان کننده ترشح میشد....
_خیلی دلت میخواد به فاکش بدی؟؟؟
×اوهوم......در حالی که تو داری از اونور منو به فاک میدی منم میتونم این کوچولو رو بکنم....
_پیشنهادات وسوسه انگیزن تایگر....
×به نظرت کی خودمونو نشون بدیم؟؟؟
_ امشب که خستست...و یادت نرفته که؟؟؟ فردا ۱۵ امه....باید بریم ....در،نتیجه میمونه برای چند روز بعد...
×هوممم....یادم رفته بود.....ولی....
_قبل رفتن یه کارایی میکنیم سوییتی....
لبخندی زدمو خودمو تو بغلش انداختم....
× مستر...؟؟؟؟
کوک ابروشو بالا انداخت...
_چی میخوای تایگر بوی؟؟؟
×عامم....شاید دیکت و تو دهنم؟؟؟
_ پس چرا انجامش نمیدی؟؟؟
اروم همکنجوری که خودمو به بدنش میکشیدم رو پاهام نشستم و دیکشو از رو شلوار لمس کردم..‌‌‌
لبمو روش گذاشتم و بوسیدمش....
دیکش و از شلوارش دراوردم و مثل یه پاپی خوب شروع به لیس زدنش کردم......
یکی از دستانو وارد شلوارم کردم و به خودم هندجاب دادم....
به خاطر جیبوتی جفتمون خیلی هورنی شده بودیم و درنتیجه زود کام شدیم......
مثل یه بیبی خوب تمام کامشو قورت دادمو بعدش یه لبخند مستطیلی بهش هدیه دادم....
_اینقد کیوت نباش تهیونگ....یه روزی میخورمت‌....
بلند خندیدم ولی با صدای داد جیبوتی خندم و خوردم...
+جیزز کرایست.....دوباره؟؟؟؟ ولی من مطمئنم اینجا چیزی نبوددددد‌.......
با نگاه کردن به پایین متوجه حرفش شدم....
دوباره با کامم اینجا رو کثیف کردم....
کوک با تموم شدن حرف جیبوتی از من فاصله گرفت و به سمت در رفت....
×کوک...چیکار میکنی؟؟؟
_امم..کرم میریزم؟؟؟؟
بلند خندیدم......
×مزاحم کرم ریختنت نمیشم...ادامه بده....
سرشو تکون دادو در و با تمام قدرتش بست....
+فاااککککک......
صدای جیغ جیمیمن بود...‌
از جام پاشدم و به سمت کلید برق رفتمو خاموشش کردم...‌
+واد دفاکک؟؟؟چه کوفتی داره اتفاق میفته....
از جاش بلند شدو به سختی سمت پیریز اومد....
همین که به من رسید باسنشو توی دستم گرفتمو فشار دادم....گفته بودم که فقط تو این اتاق میتونیم به همه چی دست بزنیم؟؟؟
با یه داد سریع برق و روشن کرد و گارد گرفت....
منو کوک از خنده رو زمین افتادیم...‌
اون همینحوری لخت...با دیک اویزونش گارد گرفته بود....و از همه بدتر....وقتی موقع گار گرفتن پرید دیکش یه دور دورانی چرخید دوباره برگشت سر جاش....
+ کی اونجاست؟؟؟ من کمربند نارنجی دفاع شخصی دارم...بیای جلو ناکارت میکنم.....
دیگه بیشتر از این نمیتونستم جر بخورممممم
_او..اون....
×خی..لی کیوتهههه....
جملشو کامل کردم و به خندیدنم ادامه دادم....
جیمین با خنگی گاردشو پایین اورد و سرشو خاروند...
+توهم زدم؟؟؟ فک کنم دیگه نباید خودارضایی کنم....
سرشو تکون دادو بعد از باز کردن در از اتاق خارج شد...
_ الان به شدت بیشتری دلم میخواد زیرمون ناله کنه...
×کاملا موافقم....

ادامه دارد........
................................
به جان خودم اولین باره یکی از داستانام اینقد اسمات داره...پشمای خودم ریخته.....😂
ایا نیازی هست بگم اتاق مخصوص چیع؟؟؟ یا گرفتین موضوع رو؟؟؟
خلاصه اینکه،دارم تمام توان اسمات نویسیمو به کار میبرم....پس دستمزد من یادتون نره ها!!!گفته باشم....
نفری یه ووت و کامنت بدین دستمزدم تکمیله تکمیل میشع.....
دوستون دارم گیگیلی های مامان ....

با تچکر😈
.........................
خب های...
منم میخوام حرف بزنم خب..
خیلی موضوعش خوبه:)
دوست دارم هرچی زودتر برسه به اون قسمتی که جیمین میفهمه دوتا هورنی داره تو خونشش...
خب دیگه زیاد حرف زدم ووتو کامنت یادتون نره..
عاره همین بای:>♡
#اونی

ONE SHOTS OF COUPLESWhere stories live. Discover now