orange1🍊 (kookmin)

1.9K 188 26
                                    

های گایز...پیج اینستا برای ارتباط بیشتر راه اندازی شد....
ریکوئست بدین ...یکم که بالا رفتیم پیجو باز میکنیم..
@oti_mm
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

Jimmin pov
+اههه....پرتقال بد....چرا اینقد سنگینی؟؟؟اخخخ....کمرممم....
با برخورد یه چیز تیز به بال هام جیغ کشیدم و از شدت درد دیگه چیزی نفهمیدم..‌
Kook pov
با تنفس هوای تازه لبخندی رو لبم نشست....
_هومممم....طبیعتتتت....
رفتم سمت درخت پرتقالی که اونجا بود و زیرش لم دادم....
_کاش میشد همینجا زندگی کنم.....شیرم تو کار و زندگیم....
داشتم از هوای اطرافم لذت میبردم که با صدای جیغ ریزی که شنیدم ارامشم به هم خورد...‌
این صدای جیغ بود مطمئنم...
از جام بلند شدم و اطرافم و نگاه کردم....
قاعدتا این صدا باید برای یه بچه باشه....
یکم که گشتم به این نتیجه رسیدم که توهم زدم...
دوباره خودمو کنار درخت انداختم که صدای ناله ای شنیدم...
سریع برگ های اون درخت و کنار زدم و با دیدن یه چیز کوچولو اون وسط شوک زده بهش نگاه کردم...
وات؟؟؟
_ای..این..ادمه؟؟؟؟؟ودفففف؟؟؟؟
با ناله ای که دوباره کرد به خودم اومدم.....
الان وقت جونگ شوک شدن نیست....!
دست بردم و خیلی اروم اون موجود کوچولو رو بلند کردم....
خدای من...‌
اون بال دارهههه.....
بالللل؟؟؟.
محض رضای فاک...
بگو که من الان خوابم....
یه پری؟؟اونم اینجا؟؟؟
_فاککککک.... ابله....اون داره اینجا تلف میشه ..برشدار ببرش تا نمرده...
ولی اگه بعدا اذیتم کنه چی؟؟
تو در این یه بند انگشت کیوت اثری از اثار شیطنت میبینی؟؟؟
نه....
پس دیگه چی میگی:/
سرمو تکون دادم ....با یکم مکث به سمت ماشین راه افتادم....
با نشستنم تو ماشین تونستم به اون دقت کنم....
لنتی...خیلی کوچولوعههه....‌
کیوتتتت....
با نگاه به بال هاش تازه یادم افتاد که یکیشون پاره شده....
سریع ماشینو روشن کردم و به سمت شهر روندم..‌‌
جلوی اولین داروخانه وایستادم و بعد از مطمئن شدن از جای اون کوچولو به سمت داروخونه دوییدم..
_س..سلام..‌
به خاطر دوییدنم نفس نفس میزدم‌‌...
*سلام اقا..‌چیکار میتونم براتون بکنم...
یکم گیج نگاش کردم.....
چی میتونم برای بال هاش بگیرم؟
_آمم....چسب زخم....و...امم....چسب برای پارگی میخوام...
*چند لحظه لطفا.....
.
*بفرمایید جناب...
سریع پول وسایلو حساب کردم و به سمت ماشین رفتم..
با ورودم سریع به اون کوچولو نگاه کردن و دیدم هنوز تو همون وضعیته...‌
.
.
عرق روی پیشونیمو پاک کردم....
_درست شد....
با لبخند پیروزمندانه گفتم....
بعد از یک ساعت و نیم تونستم اون پارگی روی بالشو با چسب درست کنم...
فقط امیدوارم بعدا برای پرواز کردن مشکل نداشته باشه......
روی پیشونیش عرق نشسته بود ....
تب کرده؟؟
پریا هم تب میکنن؟؟؟
_اهههه...گاد....چیکار کنم من الان؟؟؟
کلافه سرمو تکون دادم....
با نگاه کردن به اطرافم نگاهن به قطره چکان افتاد...
خوب...فک کنم بتونم یه کارایی بکنم....
یکم اب سرد توی قطره چکان ریختم و رفتم بالا سر اون پری....
اروم قطره هارو روی صورت و بدنش ریختم و بعد از چند دقیقه دمای بدنش اومد پایین....
_اوف...خداروشکر....بهتر شد....
دوباره که بهش نگاه کردم خودشو جمع کرده بود...
_خدایا.....
از بین پارچه هام یه تیکه پارچه زرد که نسبت بقیه کلفت تر بود و بریدم و انداختم روش...
از خستگی سرمو کنار اون کوچولو رو میز گذاشتم تا یکم استراحت کنم.....
ولی فک کنم از خستگی بیهوش شدم.

Jimmin pov
با درد توی بالم بیدار شدم....
+اخخخ.....
با تعجب به اطرافم نگاه کردم....
همه جا تاریک بود...
من کجام؟؟
هنوز توی تینکی سیتی ام؟؟!
بالم...!
سریع دستم و روش کشیدم...‌
+پانسمان شده؟؟؟
_اخخخ...گردنم...
اون..اون صدای کیه؟؟؟
با روشن شدن اطرافم جلوی چشمم و گرفتم تا کور نشم...
_اوه...بیدار شدی؟؟؟
با ترس بهش نگاه کردم...
اون...اون یه انسان بود....
سریع چشمام پر شد....
حتما میخواست منو به اون ادمای عجیب تحویل بده تا بفهمن چیم....
_هی هی...داری گریه میکنی؟؟؟درد داری؟؟؟اهه خدایا...تو..تو حرفامو متوجع میشی ؟؟؟ میتونی حرف بزنی؟؟؟
+خوا..خواهش میکنم بزار برم...

ادامه دارد....
تینکر سیتی: همون شهر پریا...😂

جئون جونگ کوک هستن

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.


جئون جونگ کوک هستن..

ایشونم جیمینی🤧🤧🤧🤧اخه این چقد خرههههع

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

ایشونم جیمینی🤧🤧🤧🤧
اخه این چقد خرههههع...
مامانننن.....
...................................
هاییی....هاییی...گود مورنینگ...
گفته بودم در دست احداثه....اینم از این....تا نصفه ساختیم...بقیشم در حال ساخته..اینو داشته باشین تا بعد...
و اینکه  من اینو از روی یه انیمشین نوشتم...مث اینکه اون خودش برای یه فیک انگلیسی بوده و من اونو نخوندم...
دوستون دارم گوگولیای مامان...ووت و کامنت یادتون نرهه....
#اترین..
..................................
های
آقا امروز نوبته آتیه ک پست بزاره خودم به شخصه عاشق این مینی فیک شدم:)
خیلی خوبه لعنتی..و اینکه از شدت کیوتیه جیمین میخوام خودمو خفه کنم...
ووتو کامنت یادتون نره لاوایه اونی♡

با تچکر😈

ONE SHOTS OF COUPLESDove le storie prendono vita. Scoprilo ora