king(vkook)

1.4K 152 0
                                    

با به صدا در اومدن در سرشو از روی بالش بلند کرد و به فردی که توی تاریکی بهش نزدیک میشد نگاه کرد

+بالاخره اومدی جونگ کوک
_ببخشید دیر شد،باید از نگهبانا رد میشدم
+مشکلی نیست..بیا اینجا
تازه وارد نزدیک تخت شد و خودشو کنار معشوقش رسوند
+اه..خیلی وقت بود نتونسته بودیم باهم باشیم زودتر شروع کن خیلی دلتنگتم
_با کمال میل سرورم

جونگ کوک به ارومی روی پادشاهش خم شد و اونو بوسید
یه بوسه اروم و پر اشتیاق
پادشاه توی یه حرکت جاشو با بادیگاردش عوض کرد واونو به زیر خودش کشید.
لباشونو از هم جدا کرد و اونا رو به گوش بادیگارد چسبوند

+دوست دارم چهره زیردستاتو وقتی میفهمن زیر من به فاک میری رو ببینم جئون،زیر پادشاه کیم تهیونگ..

حقیقتا کوک عاشق وقتایی بود که تهیونگ اینجوری باهاش صحبت میکرد.
تهیونگ زانوشو به دیک جونگ کوک فشار داد و شروع به مالیدنش کرد.

_س.سرورم..خواهش می.میکنم
+اوه جونگ کوک..بادیگارد عزیزم..بیا یکم بیشتر خوش بگذرونیم،قرار نیست به این زودیا تمومش کنیم.

بعد از تموم کردن حرفش لباشو دوباره روی لبای کوک گذاشت و محکم اون رو بوسید و کم کم زبوناشونو هم توی بوسه راه داد.
دستشو از کنار سر بادیگارد برداشت و شروع به باز کردن دکمه های لباسش کرد و یکم بعد تمام لباساشون گوشه کنار اتاق افتاده بود.
پادشاه عضو بادیگاردشو توی دهنش میکشید و باعث میشد کوک بخواد از شدت لذت فریاد بزنه. اما نمیتونست چون کیم تهیونگ ،معشوقش،دهنشو با کراواتش بسته بود،برای همین فقط صداهای خفه ای ازش میومد و در عوض بدنش زیر دستای پادشاه میرقصید.
وقتی که تهیونگ عضو کوک رو رها و سراغ سوراخش رفت، کوک دیگه نمیدونست چجوری باید لذتی که بهش داده میشه رو تحمل کنه..
از شدت فشاری که به لحاف زیرش میاورد دستاش سفید شده بودن.

+ببخشید کو..ایندفعه لوبی در کار نیست..اگه اذیت میشی میتونیم جور دیگه ای انجامش بدیم
_ن.نه تهیونگ..خواهش میکنم انجامش بده،میخوام تو خودم حست کنم..نه جور دیگه ای

پادشاه لبخندی به اشتیاق معشوقه ی پنهانیش زد و با بالا گرفتن پاهاش اونو به سمت خودش کشید،پاهاشو از دو طرف توی دستاش گرفت و با فرو کردن عضوش توی حفره داغ جونگ کوک روش خم شد و بوسیدتش.
جونگ کوک با ورود عضو تهیونگ ناله نسبتا بلندی کرد ولی به واسطه کراوات روی دهنش و لب های تهیونگ توی گلو خفه شد.
پادشاه اروم اروم سرعت ضربه هاشو زیاد کرد و جهت اونا رو به سمت جایی که فکر میکرد پروستات معشوقش قرار داره تغییر داد.

+ این خیلی خوبه..دیکم داره توی سوراخت ذوب میشه..اههه این عالیه.

پادشاه واقعا میدونست که چجوری باید به معشوقش لذت بده،تحسین شدن توی رابطه یکی از نیاز های جونگ کوک بود و تهیونگ هیچ وقت از انجام اون دریغ نمیکرد.

_تیهونگ..اه..من دارم میام..دارم میام.

طولی نکشید که جونگ کوک پر فشار کام شد و بدن خودشو تهیونگو کثیف کرد.

+ جونگ کوکا..مثل همیشه کثیف کاری میکنی

تهیونگ سرعت ضربه هاشو زیاد کرد و بعد از چند ضربه خودشو از جونگ کوک بیرون کشید و روی شکم بادیگارد کام شد.
پادشاه خودشو کنار معشوقش انداخت و اونو تو بغلش کشید.

+دلم نمیخواد از پیشم بری کوک.
_منم نمیخوام ،ولی اگه کسی رابطه بینمون رو بفهمه چی؟
+هی کوک بس کن خودتم میدونی که تمام افراد کابینه و خدمتکارا و تمامی خدمه و حتی خانواده هامون ما دوتا رو با هم شیپ میکنن پس مشکلت چیه؟!
_میترسم تهیونگ..میترسم اگه همه چیز رو عمومی کنیم واست دشمن تراشی کنم یا روی رابطمون تاثیر بدی بزاره،میترسم دیگه نتونم همینجوری هم داشته باشمت.
+کو..باید نگرانی هاتو کنار بزاری عزیزم،ما هردومون قبل از هر مقامی که داریم انسانیم و حق داریم عاشق بشیم و شریک زندگیمونو خودمون انتخاب کنیم و هیچ کس هم حق نداره برامون تصمیم بگیره.
(اونی: پاک کردنه اشکام-)
_قول میدی بعد از اینکه رابطمونو اعلام کردی تحت هر شرایطی باز هم باهم بمونیم؟
+قول میدم کو...به پاکی عشقمون قسم میخورم.
جونگ کوک لبخند بزرگی زد و لب های پادشاه رو بوسید
_دوست دارم پادشاه من
+ولی من عاشقتم بادیگارد جئون.

جونگ کوک لبخند بزرگی زد و لب های پادشاه رو بوسید_دوست دارم پادشاه من+ولی من عاشقتم بادیگارد جئون

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


اونی:زیادی احساساتی بود قلبم نکشید این حجم از اکلیلو من رفتم.
آتی:های،بعد از قرن ها برگشتیم.
کلی نوشته دارم ولی هیچ کدوم کامل نیست و اونی شاهده از بعد کنکور چقدر سرم شلوغ بوده(اونی:غلط میکنه)این وانشاتم یهویی نوشتم امیدوارم خوشتون بیاد.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 02, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

ONE SHOTS OF COUPLESWhere stories live. Discover now