Part 36

2K 265 130
                                    

صبح جیمین بلند شد لباساشو پوشید ته کوک خواب بودن سوییچ ماشینشو برداشت به سمت بیمارستان پیش  دد رفت
وارد دفتر دد شد
+سلااام دد
_سلام جوجه،جوجه رایحت........ تو حامله ای
+اااا دد من میخواستم بهت بگم
که گوشیش زنگ خورد
+جانم ته
باداد
_جیمین کجایی میدونی  چقدر نگرانت شدم
جیمین بغضش گرفت 
+من که جایی نرفتم
_جیمینم گریه نکن  لعنتی ببخشید زودتر بیا خونه
+باشه
قطع کرد
+دد من دارم میرم خونه
_جیمین بهتر ناراحت نباشی اون جفتته و حق داره که نگرانت باشه و با بو کردن رایحه جدیدت حساس تر شده
+چشم دد بای
جیمین سمت ماشینش رفت تا سوار بشه که یه نفر از پشت زد رو شونش
+بله
تا خواست برگرده دستمالی رو دهنش گذاشتن بیهوش شد

ته به همه زنگ زد تا واسه شام بیان  تا الان جیمین نیومده بود فکر میکرد پیش دد تا قبل رسیدن مهمونا میاد



_هوسوک برو تو ماشین من درو ببندم میام
+باشه
هوسوک سوار آسانسور شد که یه مرد دید که خیلی بد بهش نگاه میکرد  یه لحظه ترسید وقتی داخل شده بود بهش نیشخند زد در آسانسور که بسته شد دستمال گذاشت رو دهنش ،هوسوک هر چی دست و پا زد نتونست خودش رو نجات بده   ودیگه هیچی نفهمیدم

نیم ساعت بعد
یونگی باعجله وارد خونه تهیونگ رفت

تهیونگ با تعجب گفت
_چیشده
+جیهوپ ....جیهوپ نیست هرچی زنگ میزنم گوشیش خاموشه
جانگکوک با نگرانی گفت
*چیییی
_جانگ.... جانگکوک زنگ بزن جیمین بدو
*با...باشه

*ت...ته...تهیونگ ....خا...خاموشهههه
_ب....به...دد زنگ بزن

بعد از سه تا بوق برداشت
-جانم جانگکوک
*سلام دد
-سلام چیزی شده ؟
*جیمین اونجاست
-جیمین ...نه همون موقع که تهیونگ بهش زنگ زد خداحافظی کرد گفت میاد خونه
*چی همون موقع
-اره
*گو....گوشیش خاموشه ...رفته پیش پاپا ؟؟!
-نه پاپا اینجا بود پیش من
*وااااااااااااااااای..... لنتیییی
دد با صدای نگرانی گفت
-پسرم کو لنتیییییییییی

*من.....من ...نمیدونم....بعدا باهاتون تماس میگیرم
قطع کرد و همون جا نشست روی زمین

_وااااییی جیمینم کجاییییی

گوشی ته زنگ خورد تماس رو وصل کرد چون دستش حتی قد ت این رو نداشت که موبایل رو نگه داره  رو بلند گو گذاشت و موبایل رو روی زمین ،صدا پیچید توی خونه و نفس همه حبس شد

#سلام ته چطوری
با لرزش صداش گفت
_کانگ!!!؟؟
#اوه چقدر بدبخت به نظر میای کیم اگه میدونستم انقدر روت اثر داره زودتر اینکارو میکردم 
تهیونگ غرید
_خفه شووووو
#حال جفتتم خوبه نگران نباش به یونگیم سلام برسون حال جفت اونم خوبه
× کانگ لنتیییی بلایی سر هوسوک من بیاری میکشمت
#اوهوع لطفا بدرفتاری نکنید اینجوری یه ضررتون تموم میشه
بعد از مکثی گفت
#راستی کیم تهیونگ بهت تبریک میگم داری پدر میشی ،اوه یادم رفت به توام همینطور جانگکوک شی

The best mistakeWhere stories live. Discover now