Part 39

2K 251 37
                                    

تیهونگ هم برای خودش صندلی آورد و کنار جانگکوک نشست

جانگکوک چرت میزد و تهیونگم داشت کتاب میخوند که صدای گریه سانگ در اومد
سریع بلند شد
دستش رو مثل حالت سکوت روی لبش گذاشت
_هیسسسس...خواهش میکنممممم...بقیه خوابننن....هیسسسسس
  سانگ یهو خندید
_هی هی وایستا ببینم منو مسخره میکنی بچه پرو الان داری به من میخندی هاااااا

با خنده گفت و پسرش رو بغل کرد
_شیطون عوضیی ....اوه نگاه کن یانگم بلند شد کهههه

جیمین با صدای خواب آلودی گفت
+کیم تهیونگ خیلی سروصدا میکنی ... جانگکوک خیلی خسته بوده که  از سرو صدای تو بلند نشده

تهیونگ برگشت سمت امگای کیوتش که با اخم کیوت تری بهش نگاه میکرد

_ببخشید عزیزم ....حالت خوبه
جیمین لبخند شیرینی زد
+اره خوبم
_خوبه این شیطونن رو بگیر تا من برم بگم پرستار بیاد چکت کنه ...در ضمن فکر کنم گشنشه
+باشه

تهیونگ رفت و جیمین  هم لباسش رو داد بالا تا به آلفا شیطونی که الان تو بغلش می‌خندید شیر بده

+هی وروجک من نگاهت میکنم یاد جانگکوک میوفتم ...بیا بیا بخور که فکر کنم خیلی گشنت باشه عزیزم

پرستار اومد وضعیت جیمین رو چک کرد و رفت تهیونگم شرکت براش کار پیش اومد و رفت .
همچنان سانگ داشت شیر میخورد
جیمین سرش رو برگردوند که چشمش به یانگ خورد که خیلی آروم داشت نگاهش میکرد ،نگاهاش به جیمین آرامش کامل رو میداد

+یانگم تو بر عکس این دوتا خیلی آرومی ..ببینم تو گشنت نیست
انقدر محو یانگ شده بود که متوجه نشد سانگ دیگه به کارش ادامه نداده و خوابید
+اوه خوابیدی عزیزم
نگاهی کرد به جانگکوک
+جانگکوک..... جانگکوک..... جانگکوکییی
-هوم
+بلند شو تنبل
-چی شده جوجم چیزی لازم داری
+میشه سانگ رو بزاری سر جاش رو یانگ رو بهم بدی
-باشه عزیزم
بلند شد و کاری که جیمین ازش خواست رو انجام داد
-جوجم چیزی نمیخوری
+چرا خیلی گشنمه
-پس الان به دد میگم ،گفت وقتی گشنت شد بهش بگم
+باشه

بعد از چند دقیقه براشون غذا آوردن ...غذا رو خوردن و منتظر شدن تا تهیونگ بیاد

دد گفت
از اونجایی که جیمین زیاد اذیت نشده می‌تونه حرکت کنه و مشکلی هم وجود نداره ، میتونین همین الان هم بریم خونه و اینجا نمونین تصمیم با خودتونه ولی من نظرم اینه که امشب بمونین فردا برین

+باشه دد تهیونگ بیاد  بهش بگم
دد گفت
باشه عزیزم ...من میرم راحت باشید

-جوجه
جیمین بهش نگاه کرد
-سو بلند شده
+بیارش بهش شیر بدم
-باشه
پیشونیش رو بوسید و گذاشت توی بغلش جیمین
-ولی جیمین کاری که اینا میکنن دست درازی به اموال منو تهیونگه
جیمین خندش گرفت
+فکر میکنم دیگه منو باید بین سه نفر دیگه هم تقسیم کنین
جانگکوک لبش رو آویزون کردو گفت
-این خیلی نامردیه جیمین
جیمین خودش رو جلو کشید و لب جانگکوک رو بوسید
+باید عدالت رعایت بشه دیگه نه !!؟
-خیر رعایت نمیشه
اشاره کرد به یانگ و ادامه داد
-ایشون همین الانشم داره مارو با چشماش قورت میده و مشخصه که سهم بیشتری هم ازت میبره ببین کی گفتممم.

The best mistakeWhere stories live. Discover now