💌Part.01💌

413 63 10
                                    

"دلم برات تنگ شده...

حتی نمی دونم چرا...

حتی نمی دونم که این دلتنگی درسته یا اشتباه...

دیدار ما خیلی کوتاه بود اما من دلم می خواد باز هم ببینمت...

حتی اگه دیدنت از پشت پنجره اتاقم باشه...

حتی اگه وقتی باشه که داری از دست نگهبان ها فرار می کنی...

حتی اگه وقتی باشه که داری از خزانه ی قصر دزدی می کنی...

من می خوام تماشا کنم...

من می خوام تو رو تماشا کنم که چطوری از دیوار بالا می ری...

می خوام ببینم که چطور همیشه زندگیت رو برای بقیه به خطر می اندازی...

وقتی با اون چشم های وحشی بهم خیره شدی حس کردم باید ازت بترسم اما...

تو مهربونی...

تو فداکاری...

و هیچ وقت این طور افرادی ترسناک نیستن مگه نه؟

امیدوارم منو یادت بمونه...

لطفا منو به خاطر بسپار...

از جونگ کوک به وی"

💌💌💌💌💌

سلام سلام

مود خودم بعد نوشتن این پارت : عرررررر😭😭

ولی خب امیدوارم شما دوستش داشته باشید و باید بگم اولین بارمه دارم پارت به این کوتاهی می نویسم اما این فیک همین طوریه دیگه😊

ووت و کامنتم یادتون نره لاولیا💖

کل پارت 5 دقیقه هم زمان نمیبره خوندنش ولی ارزش یه کامنت رو که داره😀(نگران برای دریافت نکردن فیدبک)

Love you all
ZJLOVELY💖

I LOVE V(VK)Where stories live. Discover now