پارت 16

127 28 0
                                    

"نمی دانم چه بگویم سرورم...

شما از این ازدواج خشنودید و من نمی خواهم اتفاق بیوفتد...

شاید این را بی ادبی در نظر بگیرید اما من علاقه ای به شاهدخت جوان ندارم...

و متاسفانه در جایگاهی نیستم که این را به عرض شاه برسانم و تنها می  توانم امیدوار باشم اتفاقی مانع از این ازدواج شود...

مطئن باشید که در مراسم حضور خواهید داشت و اگر نه من هم نمیروم...

نظرتان چیست در آن روز هر دو فرار کنیم؟

گمان کنم کنار شما بودن تا لحظه ای که نفس می کشم را به زندگی کنار شاهدخت حتی برای ساعاتی ترجیح می دهم...

طوری که من دیدم ما نقاط مشترک زیادی داریم و این موضوع نیز به مصمم بودن درباره ی تصمیمم می افزاید...

امیدوارم نامه و حرف هایم را بی ادبی در نظر نگیرید سرورم...

از همراه همیشگی شما به سرورش..."

I LOVE V(VK)Where stories live. Discover now