چاره

770 254 111
                                    

جناب لی دونگ ووک، مدیر دبیرستان آینده ی روشنایشون یه آلفا هستن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


جناب لی دونگ ووک، مدیر دبیرستان آینده ی روشن
ایشون یه آلفا هستن.😍🥂
_____

مدیر‌: با خانوادت تماس میگیرم که تعهد نامه امضا کنن.

جان با ترس به مدیر نگاه کرد: نه جناب مدیر...لطفا به خانوادم اطلاع ندین!

مدیر: چرا؟!

جان سرش را پایین انداخت: چون، چون نمیخوام اونا درگیر مشکلات مدرسه بشن.

مدیر‌ چند ثانیه سکوت کرد و سپس گفت: به یه شرط بهشون چیزی نمیگم.

جان سرش را بالا گرفت و با تردید پرسید: چـ..چه شرطی قربان؟؟

مدیر: به شرطی که دیگه اینجور اتفاقی نیفته.

جان با تعجب گفت: قربان اونا اول منو اذیت کردن من باهاشون کاری نداشتم، باور کنین!

مدیر: باور میکنم جان، ولی تو هم به اونا آسیب زدی...من باید به خانواده هاشون جواب پس بدم.

جان باز هم با آزردگی سرش را پایین انداخت.

مدیر: بهم قول میدی اگه بازم خواستن اذیتت کنن بیایی بهم اطلاع بدی و دیگه خودت باهاشون درگیر نشی؟ اگه این قول رو بهم بدی منم از این که به خانودت اطلاع بدم صرف نظر میکنم.

جان مردد بود و شک داشت که آلفا ها این بار هم دست از سرش بردارند اما چاره ای جز دادن این قول دروغین نداشت. باید قبول می کرد تا پای مادرش به اینجا باز نشود و باعث ناراحتی او نشود.

آب گلویش را قورت داد و با شک سرش را تکان داد: چشم.

مدیر: جان، به من نگاه کن.

جان به سختی سرش را بالا آورد و به صورت مدیر نگاه کرد.

مدیر: بگو که قول میدی باهاشون درگیر نمیشی و از این به بعد هر چی بشه خودت بهم اطلاع میدی.

جان همان طور که به سختی به مدیر نگاه می کرد من من کنان تکرار کرد: قول میدم...هر چی بشه،‌بهتون اطلاع بدم.

مدیر لبخند محوی زد: نگران نباش دیگه این اتفاق نمیفته که بخوان بازم بیان سراغت!..یه گوشمالی حسابی بهشون میدم...پس دوست ندارم قول دروغین بدی.

 OK (Completed)Where stories live. Discover now