chapter 7

5.3K 819 771
                                    

به شکم خابیده بود رو تخت و طبق روال این دو روز به این فکر میکرد ک چ مرگش شده!

با لویی تماس گرفته بود و بهش گفته بود به زین بگه ک تا یکی دو روز نیاد شرکت چون لیام یکم سرش شلوغه

و خب معلومه ک زین متوجه دلیل این رفتار بود،اما تصمیم گرفت به لیام فضا بده ..

میدونست اون پسر الان رسمن با خودش تو جنگه و نیاز داره با خودش کنار بیاد

صورتش روی تخت بود و همین باعث شده بود لبش یکم رو ب جلو متمایل بشه...
با نوک انگشتاش روی تخت شکلای نامفهوم میکشید و تو افکارش غرق بود...

لیام بچه نبود ک ندونه bdsm چیه..اون میدونست معنی واکنش بدنش چیه و دقیقن همین باعث شده بود تا این حد شوکه بشه..

اون قبل از این دوست دختر و دوس پسرای متفاوتی داشت،اما همیشه خودش تاپ بود و البته ک‌ تمام روابطش وانیلا بودن..

لیام هیچوقت با این بعد شخصیتش مواجه نشده بود و براش زیادی سخت بود ک ب خودش اعتراف کنه دلش میخاد تحت سلطه کسی باشه و از این جریان لذت میبره...

تو همین افکار غرق بود ک ی فکری ب سرش زد... بلافاصله گوشیشو ورداشت و وارد سایت پورن شد..اون نیاز داشت خودشو بیشتر بشناسه..

برخلاف همیشه ک پورن عادی میدید،این دفعه قرار بود بره سراغ بی دی اس ام!

وارد شد و عبارت گی بی دی اس ام رو سرچ کرد...با دیدن صحنه های روبروش نفسش بند اومد..

رو اولین ویدیویی ک روبروش بود ضربه زد و فیلم شروع شد..

توی فیلم پسری که ساب بود،با طناب از سقف آویزون بود،طوری بانداژ شده بود ک پاهاش توی شکمش جمع شده بودن و سوراخش کامل در دسترس دامیننتش بود...

مرد روبروی پسر ایستاده بود و پسر داشت دیکشو واسش ساک میزد،همزمان مرد با فلاگر ضربه های نسبتن آرومی رو حواله بدن پسر میکرد و با لحن درتی ای بهش دستور میداد سریع تر کارشو انجام بده...

لیام خوب بود؟؟؟مطمعنن نه

ویدیو ادامه پیدا کرد و مرد حالا پشت پسر ایستاده بود،چنتا اسلپ محکم ب باسن پسر زد و بعد ناگهانی واردش شد...فریاد پسر تو گوش لیام پیچید..صدای التماسش ک درخاست میکرد بیشتر داشته باشه..

چرا لیام داشت خودشو جای اون پسر تصور میکرد؟؟

سریع از فیلم خارج شد و رفت سراغ ویدیوی بعدی...

مرد دامیننت روی مبل لم داده بود و پاهاشو باز گذاشته بود،سابش جلوی پاش زانو زده بود و دیکشو لیس میزد...

نشستن مرد،اونو یاد طرز نشستن زین انداخت!

مرد دستشو لای موهای پسر حرکت میداد و درست مثل ی پاپی نوازشش میکرد..

fucking Art [z.m/l.s]Where stories live. Discover now