chapter 31🔞

11.6K 642 1.9K
                                    

قبل از خوندن چنلو چک کنید😌💦

______________________________________

فشار پاشو روی پدال گاز کم کرد و با زحمت،موبایلشو از جیب شلوار تنگش بیرون کشید.

وارد لیست مخاطبینش شد و با لمس کردن شماره ای که "mine" سیو شده بود،تماس رو برقرار کرد.

سر سومین بوق،صدای لیامش تو گوشش پیچید.

لیام:خرسکِ زدی صحبت میکنه،کاری داشتید آقای محترم؟؟

لبخند بزرگی بخاطر حرفای لیام رو لب های زین شکل گرفت.

زین:زدیِ خرسک صحبت می‌کنه!همین الان وسایلاتو جمع می‌کنی و نهایتن تا پنج دقیقه‌ی دیگه میای پایین.درضمن من اگه جای تو بودم تو این مدت خودمو انگشت میکردم که جا باز کنم چون اصلن فکرشم نکن با این حجم از شیرین زبونیت بتونی قِسِر در بری لیام خرسک پین!

اون طرف خط لیام به صندلیش تکیه داده بود، خودکارشو بین دندوناش گیر انداخته بود و با لبخند به لحن سکسی زین گوش میداد.
امروز روز شلوغی واسش بود و به یکم شیطنت با مردش نیاز داشت.

لیام:اجازه دارم خودمو انگشت کنم آقا؟؟

چشمای زین تا آخرین حدش گشاد شد.
نه...مثل این که لیام واقعن میخارید!

زین:تا قبل از این جملت جوابم آره بود،اما الان...به هیچ وجه اجازه نداری به خودت دست بزنی چون قراره صدای ناله های فاکیت گوشمو کر کنه!فهمیدی پسر؟؟؟

لیام:بله ارباب...تا پنج دقیقه دیگه پایینم.

زین:پنج نه بیبی،دو دقیقه پیش پنج بود.الان سه دقیقه وقت داری و اگه یک ثانیه دیر تر بیای پایین تنبیه میشی!

گفت و بدون شنیدن جواب لیام گوشی رو قطع کرد.

بخاطر حضور نایل چند روزی بود سکس نداشتن و حالا این مشکل با وجود شیطنتای لیام خیلی وخیم تر به نظر می‌رسید!

زین:دقیقن داری با من چکار میکنی پاپیِ احمق؟؟؟؟تو داری با زین مالیک چکار میکنی؟؟؟

زین هنوز نمیتونست اتفاقات اخیر رو باور کنه.

لیام یه پکیج کامل بود.اون شیرین بود،زیبا بود،با استعداد بود و به موقعش میتونست تمام اتفاقات اطرافش رو به خوبی مدیریت کنه بدون این که کوچکترین نقصی توی کارش بوجود بیاد!

لیام در عین قدرت،شکننده و ظریف بود..
کسی که تمام وجودش از تضاد ها تشکیل شده.
وقتی تو اجتماع بود میل به قدرت و کنترل گر بودن داشت و در مقابل،وقتی با زین زیر یه سقف قرار می‌گرفت مطیعانه جلوش زانو میزد و حتی کنترل نفس کشیدنشم دست مردش می‌سپرد.

اعتماد به نفس بالای لیام،طوری که با دیگران صحبت میکرد و نگاه نافذ و گیراش،همه و همه فاکتور هایی بودن که لیام رو برای زین به یه موجود رویایی مبدل کرده بودن.

fucking Art [z.m/l.s]Where stories live. Discover now