chapter 45

4.7K 585 1K
                                    

با احتیاط ماشین رو جلوی خونه‌ی لویی و هری پارک کرد و نگاه منتظرشو به در خونه دوخت.

لیو:نمی‌خوای بهشون زنگ بزنی؟

نایل:نه. نمی‌خوام بهشون استرس وارد کنم.‌

لیو طره‌ای از موهاشو پشت گوشش فرستاد و به نیم رخ جدی مردش خیره شد.
امروز روز مهمی برای همشون بود!

نایل بدون این که نگاهشو از در بگیره دستشو روی دست دختر گذاشت و فشار کمی بهش وارد کرد.

نایل:حضورت تو همچین روزی لطف بزرگیه لیو..هم من هم پسرا بخاطرش ازت ممنونیم.

لیو چشماشو تو حدقه چرخوند.

لیو:بعدن واسم جبران میکنید.

در همین حین در خونه باز شد و لویی در حالی که انجل خواب آلود رو تو بغلش گرفته بود از خونه خارج شد و سمت ماشین نایل اومد.

نایل شیشه رو پایین کشید و لیو فورن از ماشین پیاده شد تا انجلو در آغوش بکشه.

لویی لبخند خسته‌ای رو به لیو زد و انجلو بهش سپرد.

لویی:هی..خوبه که می‌بینمت.

لیو دماغشو به دماغ انجل زد و خنده‌ی شیرینی سر داد؛ نگاهشو داد به لویی و با حفظ لبخندش کمی اخماشو در هم کشید.

لیو:نگاش کن! چته مرد نفس بکش..همه چی تحت کنترله،جای نگرانی نیست.

گفت و چشمکی حواله‌ی مرد کرد.

لویی بی حرف دوبار به شونه‌ی لیو کوبید و سمت نایل حرکت کرد،کمی رو به جلو خم شد و صورتشو مقابل صورت نایل قرار داد.

نایل:چطوری پسر؟

لویی:نگران.‌‌ هری زیادی تو خودشه. هیچ ایده‌ای از این که چه اتفاقی قراره بیفته ندارم.

نایل:درمورد وضعیت روحی هری و انجل توضیح دادم. انجل تقریبن تمام وقت بیرون پیش لیو میمونه؛ کلن در حد دو سه دقیقه برای تأیید یه سری از مسائل وارد جلسه میشه، که اونم نیاز نیست نگران باشی، همراه روانشناسش،یعنی لیو، وارد میشه.

لویی: و درمورد هری؟

نایل از داخل بخشی از لبشو به دندون کشید.

نایل:با توجه به بالغ بودنش نسبت به انجل مدت زمان بیشتری در جریان جلسه قرار میگیره،اما جای نگرانی نیست. لیو بیرون در دسترسه تا هر زمان دچار پنیک شد...

لویی اخماشو درهم کشید و کمی صداشو بالا برد.

لویی:وات د فوک؟؟؟ یعنی قراره منتظر بشینیم تا هری دچار پنیک شه بعد لیو وارد عمل شه؟؟ نای قرارمون این نبود!

نایل نگاهی به انجل و لیو که کمی دور تر از ماشین ایستاده بودن انداخت و تو دلش بخاطر با درک بودن لیو خدارو شکر کرد.

fucking Art [z.m/l.s]Where stories live. Discover now