You are like sunset for me

744 86 63
                                    

نکته*
تو دلیا مثل پارت قبلی ممکنه سطرهای اول نشه تیکه تکیه کامنت گذاشت ولی همه‌جاش اینطوری نیست*

با اینکه دوست داشتم اینو آخر پارت بگم ولی اسم پارت به منظور غروب خورشید نیست، تو این پارت خودتون میفهمین😊

.

🥀✍پارت چهل و چهارم✍🥀
✖تو برای من مثل سان‌ستی✖


.

تهیونگ لبخندی به شیطنت های ریز جونگ کوک زد و قبل از اینکه پسر دوباره بعد از لمس -مثلأ- غیر عمدیش عقب بکشه کمر باریکش رو بین دستاش کشید در حالی که به بهانه ی کمبود جا بهش میچسبید بر خلاف جونگ کوک، بجای دستش پایین تنش رو روی تن خوش فرمش کشید و قبل از اینکه توجهی جلب کنن ولش کرد

با دیدن قیافه ی سرخ شده ی جونگ کوک -که میدونست این بار بخاطر خجالت نیست- نیشخندی زد و اجازه داد پسر برای بار دوم اون رو پشت سر خودش بکشه
امشب هیچکدوم اونقدری مست نکرده بودن که حتی نتونن درست راه برن، جونگ کوک رو نمیدونست ولی خودش اصلا دلش نمیخواست اولین بارشون رو تو مستی بگذرونه

به قول جونگ کوک لمس ها و بوسه های مخفیانشون هیجانشون رو دو برابر میکرد و حالا که دلشون میخواست ولی نمیتونستن همدیگه رو ببوسن باعث میشد اشتیاقشون بیشتر بشه و برای تنها موندن با همدیگه لحظه شماری بکنن
بنظر میومد بعد از یه ربع رقصیدن و شیطنت کردن بلاخره تونسته بود صبر جونگ کوک رو به سر برسونه و قصد رفتن بکنن

وقتی به نزدیکی میزشون رسیدن تونستن سوکجینی رو ببینن که با یه دختر زیبا مشغول صحبته و کنارشون جیمین و دختری که شباهت زیادی به هم صحبت سوکجین داشت نشستن بودن
گوشه ی دیگه ی میز هم نامجون نشسته و با بی حوصلگی لیوان توی دستش رو میچرخوند
بنظر میومد هیچول و لیتوک هنوز برنگشتن، خبری از یونگی و هوسوک هم نبود ولی هیچ ایده ای نداشت که کجا میتونن باشن

پسرا با دیدن ویکوک نگاهشون کردن ولی اونقدر سر و صدا زیاد بود که بیخیال معرفی کامل دخترا بشن و تهیونگ هم بعد از اینکه در جواب نگاه دخترا سر تکون داد در حالی که پیش نامجون مینشستن تا یهویی رفتنشون تابلو نباشه رو به سوکجین کرد و پرسید:

+ هوسوک و یونگی هیونگ کجان؟

= پیام داده که حوصله نداشت و از هوسوک خواسته برسونتش خونه

سوکجین بعد از اینکه جواب تهیونگ رو داد دوباره سمت دختر کنارش برگشت و مشغول صحبت شد، بنظر میومد واقعأ تحت تأثیر همدیگه قرار گرفتن و تهیونگ واقعا از این بابت خوشحال بود
از سمت دیگه، با اینکه مطمئن نبود هوسوک بتونه کاری از پیش ببره ولی هنوز هم امیدوار بود که دوسش از این فرصتی که با یونگی تنهاس استفاده کنه و مثل همیشه با حرفاش تحت تاثیر قرارش بده

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Oct 15, 2023 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

✖ Rogue Silence ✖Where stories live. Discover now