⚜️Part 9⚜️

539 157 13
                                    

چشمهاش از اشعه ماورا بنفشی که از چشمی میکروسکوپ خارج میشد به سوزش در اومده بود اما هنوز که هنوزه موفق به فهمیدن اون زهری که از چان گرفته بود نشده بود....
آهی کشید و سرشو به پشتی صندلی تکیه داد و پلکهاشو بست اما هنوز به اندازه کافی استراحت نکرده بود که در اتاق باز شد و باعث شد سرش رو به سمت در بچرخونه...
-اوه کریس...
کریس لبخندی زد و همون طور که دستشو از جیب روپوش پزشکیش بیرون میکشید  جلو اومد و نگاهی به میز سوهو انداخت و ظرف شیشه ای آزمایشگاهی ای که  مایع بیرنگی رو توی خودش نگه داشته بود رو برداشت و بهش خیره شد....
+ایگو... آخرش پا اینکار 200 سال پیر میشی...
سوهو لوله آزمایش رو از دست کریس گرفت و توی جایگاهش برگردوند و لب زد.....
-کاری که گفتمو انجام دادی؟...
+همه چیز حاضر و امادست...فقط ایندفعه به جای موش سه نوع میمون رو اماده کردیم....فکر میکنی نتیجه میده؟...
-امیدوارم....
سوهو اینو لب زد و خواست از جاش بلند شه اما کریس دستشو روی سینه اش گذاشت و دوباره اونو روی صندلیش نشوند و با تکیه کردن هر دو دستش به دسته های صندلی روی سوهو خم شد و همون طور که یک دستش رو روی گونه سوهو میگذاشت لب زد...
+اما قبل این که بری خودتو توی ازمایشگاه دفن کنی و چند روز ازش بیرون نیای.. چطوره یکم استراحت کنی؟...
سوهو نیشخندی زد و دستهاشو جلوی سینه اش گره کرد و به پشتی صندلیش تکیه داد...
-بجای استراحت... چطوره یکم از خونتو بهم بدی... اینطوری انرژی تازه ای بهم میدی...
کریس متقابلا پوزخندی زد و صورتش رو به صورت سوهو نزدیک کرد..
+در عوض به جون خریدن این ریسک اونم وسط بیمارستانی که ادما توش جولان زدن .. چی بهم میدی.....

سوهو  دستهاشوبه سمت کمر کریس سر داد و همزمان زانوش رو به عضو کریس که نزدیک بهش بود مالید و بوسه ای به لب های نزدیک کریس نشوند و قبل ازین که دندان های نیشش رو توی رگ گردن اصیل زاده فرو کنه لب زد...
-با یکم خوشگذرونی چطوری؟... این اتاق اخرین جاییه که ممکنه اون ادما گزرشون بهش بگیره...

کریس اهی از حس لذتی که از نیش های سوهو حس میکرد کشید و دستش رو توی موهای سوهو فرو برد و جمله  «نوش جون..» رو دم گوش های سوهو زمزمه کرد و بعد خواست جاش رو روی صندلی با سوهو عوض کنه اما در اتاق ناگهان باز شد و شخصی بدون در زدن وارد اتاق شد..
کیونگ کمی با تعجب به سوهویی که دندان های آغشته به خونشو از گردن کریس جدا میکرد و دستش رو برای پاک کردن خون روی لبهاش به دهانش میکشید خیره شد و بعد نگاهشو به اطراف چرخوند و معذب لب زد...
~اوه شرمنده... نمیدونستم که شما...
+یادمه گفتی هیچ خروس بی محلی اینطرفا نمیاد....
کریس با اخم ریزی گفت و دستش رو روی گردنش گذاشت....
-اوه یادم نبود... خودم بهش گفتم بیاد...
سوهو اینو گفت و سمت جعبه ای که کمی اونطرف تر روی میز گذاشته بود رفت و برش داشت و اونو دست کیونگ داد و بار دیگه لب زد...
-شیفتت تموم شده نه؟.... میشه اینو برسونی دست بک؟.. سفارش مادربزرگشه خوب مراقبش باش...
کیونگ سری تکون داد و ورق کاغذی که توی دستش بود رو به دست سوهو داد و قبل ازین که با اون جعبه که شبیه یخ دونی بود از اتاق خارج بشه لب زد...
~این نتیجه آزمایش موشهاست... آوردم یه نگاهی بهشون بندازی... فعلا..
-اوکی.. فعلا..

⚜️Hybrid-Rose from the gave⚜️Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ