Part 49

177 43 5
                                    

یی فان لبخند روی لب به سمت سهون رفت که در تلاش بود طبق چیزی که مین یونگی ازش خواسته بود گل‌های قرمز رنگ کوچیک رو از علفهایی که همراهشون چیده شده بود جدا کنه.

-چرا حرصت رو سر اون گلهای بیچاره خالی می‌کنی؟

سهون گردن چرخوند. با اخم به یی فان نگاه کرد. دستهاش رو سمتش گرفت و گفت:

-نگاه کن چه بلایی سر دستهام آوردن، یه ساعته دارم این لعنتی‌ها رو جدا می‌کنم.

یی فان خندید، دستهای سهون رو گرفت و روی پوستش فوت کرد. گفت:

-آخی نگاه دستهای کار نکرده‌ی پسرمون چطور خراب شدن.

سهون عصبانی دستهاش رو پس کشید. خواست فحش بده ولی با دیدن چهره‌ی یی فان پشیمون شد. باد بین موهاش پیچیده بود و دسته ای از اونها نیمی از صورتش رو پوشونده بود. لبخند پهنش و چشم‌های پر شیطنتش، صورتش رو زیباتر کرده بودن.

مثل خیلی از وقت‌های دیگه، سهون محو زیبایی پسر رو به روش شده بود.

یی فان خندید.

-هی، چرا ماتت برده؟

-خیلی خوشگلی.

یی فان بلند خندید، شونه های سهون رو گرفت و توی آغوش خودش کشوندش. چونه‌ش رو روی شونه‌ش گذاشت و گفت:

-می‌دونستی تنها فردی که تا الان بهم گفته زیبام، تویی؟

-معلومه که باید من باشم، کسی حق نداره بهت بگه خوشگلی.

یی فان سهون رو محکم‌تر توی بغل گرفت. بغضی که از بعد دیدن چانیول، سراغش اومده بود دوباره توی گلوش پیچید. بینیش سوخت و چشم‌هاش خیس شد. آب دهنش رو قورت داد. با لحن غمگینی گفت:

-همیشه دلم می‌خواست بدونم مامانم چه قیافه‌ای داشته. خیلی وقت ها با خودم قیافه‌ش رو تصور کرده بودم. امروز یه نفر بهم گفت اون خیلی شبیه من بوده. از اینکه یکی به جز من با مادرم خاطره داره عصبانیم. اینکه یه نفر دستهاش رو گرفته و اون رو مثل مادرش دونسته، عصبانیم می‌کنه.

سهون متعجب گفت:

-کی مامانت رو می‌شناسه؟

یی فان دندونهاش رو بهم فشار داد. حلقه‌ی دستهاش از قبل هم تنگ تر شد. پلک زد و قطره‌ی اشکش پایین ریخت.

-من یه داداش دارم.

-داداش؟! منظورت زلوئه؟

-نه. اون داداش خونیم نیست، یه داداش خونی دارم. یکی که از پدر یکی هستیم.

-اوم.

-تو هم می‌شناسیش.

سهون توی بغل یی فان تکون خورد. سعی کرد بیرون بیاد ولی یی فان محکم‌تر گرفتش و گفت:

-بذار همینطور بمونیم.

-اینی که می‌گی، کیه؟

یی فان چند ثانیه ساکت موند. بغض بیشتر از قبل گلوش رو بند آورده بود. اخم کرد و اشک‌های بیشتری پایین ریخت.

Prince's wifeWhere stories live. Discover now