سرش رو بیشتر توی شکم کیونگ فرو برد و تقریبا نالید :
-خدایا خیلی نرمی ... خیلی نرمی ...! میخوام گریه کنم به خاطرش.
کیونگسو لبش رو گاز گرفت که بلند نخنده . از وقتی جونگین برگشته بود مدام بهش میچسبید.
-کیونگ!
+ باز چیه ...؟
-سکس کافی نیست ... جدا کافی نیست؛ میتونم درسته قورتت بدم ... ؟! حس میکنم باید تو نزدیک ترین حالت بهت باشم. قورتت بدم یه جایی بین قفسه سینه ام گیر بیفتی... ها؟ تو یه ماهیچه سرخ؟ نظرت چیه؟
دستش رو بین موهای بهم ریخته ی آلفاش برد. جونگین عطر شکلات های خورد شده رو میداد. شاید شکلات های دارچینی؟ هر چی که بود کیونگ خیلی دوستش داشت.
+ اگه یه امگا بودم، فورمون هام چی بود به نظرت؟
جونگین سرش رو چرخوند و حالا میتونست لب های نیمه باز همسرش رو که از بالا بهش خیره شدند ببینه .
-بوی یه شب رمانتیک رو میدی وقتی وسط جنگل، بارون هر دومون رو خیس کرده و یه کلبه ی چوبی پیدا میکنیم؛ وقتی یه تیکه چوب نیم سوخته توی شومینه است و بوی قهوه کلبه رو گرم کرده. بوی یه شب رمانتیک رو میدی، وقتی بارون از لای پنجره ی نیمه باز روی برگای گل رز نشسته.
کیونگسو خم شد و لب های جونگین رو بوسید .
+ خیلی رمانتیکی.
-تو بیشتر!
دست کیونگسو رو گرفت و به سرعت چفت دست خودش کرد .
-من از ازدواج باهات پشیمون نشدم من از اول اینقدر آروم نبودم ... گاهی خیلی عصبی و حساس میشدم، تو تحمل میکردی. قبل تر ها ابروهام خیلی توی هم گره میخورد ؛ یه جوری از هم بازشون کردی که نمیدونم چطوری میشه باز بهم گره شون زد. تو به عنوان یه بتا توی دوره های راتم خیلی کمکم کردی ... میدونستم هر بار چقدر درد داری ولی جوری وانمود میکردی که انگار عالیه.
+ چون عالی بود ... هیچ کدومش تحمل کردن نبود جونگ ! انتخاب کردن بود. اینطور نبود که من بی نقص باشم ولی تو خواستی بهترین هام رو ببینی و نقص هام رو توی دستای خودت مخفی کنی، نه چون ازشون خجالت میکشیدی چون میخواستی جز خودت کسی نبینه!
جونگین بوسه ای روی دست های کیونگ نشوند .
-میدونم همیشه نگرانی این رو داشتی که اگه کنار من یه امگا بود چی میشد، تو حتی بیشتر از یه امگا برای من تلاش کردی کیونگ . تو بیشتر از امگاها عاشق من و پسرمون بودی . تو بیشتر از امگاها بهم عشق دادی . میدونی چرا هیچ وقت پشیمون نشدم؟
کیونگ ابروهاش رو بهم نزدیک کرد و کنجکاو پرسید :
+ چرا ؟
YOU ARE READING
Dance On My Broken Wings
Fanfiction↳🌿 Genres໑ ↲ امگاورس ~ درام ~ انگست ↳🍏 Couples໑ ↲ هونهان ~ چانبک ↳🌿 Up Situation໑ ↲ چهارشنبه ↳ 🍏Summary این یه ماجراجویی ...شبیه قدم زدن توی جنگل سبز و پیدا کردن درخت سیبی که بلوط های تازه به شاخه های خشکیده اش بوسه میزنند یه ماجراجویی توی دل...
