🍊Special part 2🍊

723 233 178
                                    


این ادامه ی پارت ویژه ی قبلیه ... 

لباس های های یون رو مرتب کرد و مداد رنگی هایی که همه جای اتاقش پخش کرده بود رو خیلی مرتب، توی جامدادی استوانه ای خرگوشیش گذاشت. ساعت از دو نیمه شب گذشته بود. یول هنوز رو به روی ساختمان لوهان منتظرش بود و سر و کله ی پسر عمه ی احمق انگار قرار نبود حالا حالا ها پیدا بشه.

با کلافگی نگاهش رو از صورت غرق در خواب های یون گرفت و به سمت آشپزخونه رفت تا یه قهوه برای خودش آماده کنه. قبل رفتن، گوشیش رو از روی تخت های یون برداشت و برای یول پیامی رو ارسال کرد:

-یولی تو برو یک ساعته منتظر منی لوهان هنوز نیومده.

با رسیدن به آشپزخونه گوشی رو روی کانتر رها کرد و به سمت دستگاه قهوه ساز رفت. خونه ی ساکت لوهان خیلی ترسناک بود. توی خونه ی خودشون حتی این موقع شب صدای خروپف مینهو و جسی نمیذاشت خونه توی سکوت مطلق غرق بشه. شب هایی که پیش یول بود اون براش حرف میزد و بک اصلا نمیفهمید کی خوابش میبره.
به سمت گوشیش رفت و به پیامی که از یول رسیده بود نیم نگاهی انداخت:

+اشکالی نداره منتظر میمونم عزیزم.

نفسش رو کلافه از سینه بیرون داد و خودش رو روی صندلی آشپزخونه رها کرد. لو آخرش یه روز دیونه اش میکرد. پسره ی لعنتی چطور میتونست اینقدر بی اهمیت باشه. مهمونی شرکت تا دوازده نرمال بود، وای به حالش اگه باز مست کرده بود.

امروز شنبه بود. طبق تقویم سه شنبه هیتش شروع میشد و یول خواسته بود کل هفته رو کنارش باشه. برنامه هاش رو تمامش رو کنسل کرده بود. اون ها به فروشگاه رفته بودند خوراکی های مورد علاقه ی بک رو خریده بودند و حتی چند تا وسیله ی سکسی.

چانیول خیلی هیجان زده بود و بکی مدام سعی میکرد حس ترسش رو عقب بزنه و همپای چان خوشحالی کنه. یول مدام توی اینترنت مقاله هایی رو راجع به هیت امگاها میخوند و با سوال هاش بک رو کلافه کرده بود.

بکهیون ... اینجا نوشته توی هر موج هیت توانایی سه بار ارضا شدن رو دارن امگاها ... تازه حداقل!

بکهیون ... اینجا نوشته ترشحاتت بیشتر میشه ولی فکر نمیکنی بازم لوب نیاز باشه؟

بکهیون .... اینجا نوشته ممکنه درخواست های عجیب و غریب بکنی ... به نظرت ممکنه چی ازم بخوای؟

بکهیون ... اینجا نوشته ممکنه با فرومون هاشون آلفا رو تسلیم کنن که مارک یا ناتشون کنه ... لازمه قرص های کنترل کننده مصرف کنم؟

بکهیون ... اینجا نوشته محیط های آروم برای هیت امگا بهتره، میخوای ویلای پدربزرگم بریم؟ خارج از شهره!

بکهیون ....

و بکهیون دیگه کلافه شده بود. دلش میخواست داد بزنه که :

Dance On My Broken WingsDonde viven las historias. Descúbrelo ahora