part 14 a first meeting

4K 688 96
                                    

تهیونگ روی زمین نشسته بود و بند کفشش رو سفت میکرد
با صدای تقریبا بلندی که بخاطر کم خوابیش کمی خش داشت جونگ کوک رد صدا زد

صدای جونگ کوک از اتاق خواب شنیده شد که جواب میداد و چند ثانیه بعددصدای قدم هاش شنیده شد

تهیونگ بلند شد و پیراهنش رو صاف کرد
دستی به موهای تیرش کشید

+کجایی پس؟!

جوابی نشنید

+جونگ کوک! داره دیرمون میشه

بلافاصله صدای جونگ کوک شنیده شد
_اومدم اومدم

جونگ کوک با موهای بهم ریخته از اتاق خواب بیرون اومد
تهیونگ لبخندی به حواس پرتی آلفاش زد و بعد به سرعت اون رو از روی چهرش محو کرد

_وسایلا کجان؟

تهیونگ مشغول پایین رفتن از پله ها بود
+بردمشون طبقه پایین

جونگ کوک در عرض چند ثانیه خودشو به تهیونگ رسوند

تقریبا دو هفته از مکالمه ای که توی اتاق کار تهیونگ داشتن گذشته بود

صحبت های زیادی بین این دونفر و البته چند نفر دیگه صورت گرفته بود

گروهی تشکیل داده بودن
تهیونگ و جونگ کوک، یه روزنامه نگار، یه ولاگر و گاراگاهی که امروز داشتن به دیدنش میرفتن

این دو هفته مثل یک رویا درهم و گیج کننده بود

با اینکه‌ داشتن بهم کمک میکردن تا از هم جدا بشن ولی انگار روز به روز بهم نزدیک تر میشدن

رابطه بینشون از قبل بهتر شده بود و دیگه نشونه ای از تنفر بینشون نبود
البته تا وقتی که تهیونگ به سرش نزنه و نخواد دوباره یه دعوا راه بندازه

جان درِ عقب ماشین رو برای تهیونگ باز کرد

تهیونگ دستی روی شونه جان گذاشت
+امروز احتیاجی به تو نیست میتونی بری

راننده با تعجب گفت:
#بله..؟

راننده از تهیونگ پرسیده بود ولی جونگ کوک جوابشو داد
_جان شنیدی که میتونی بری

#ق.. قربان من سوگند خوردم هروقت شما تو این ماشین میشینین من رانندتون باشم

_جا-

تهیونگ با لبخندی به لب حرف جونگ کوک رو قطع کرد:
+مشکلی نیست

جان نفس راحتی بیرون داد و جونگ کوک با کمی گیجی ساکت موند
براش سوال بود چطور تهیونگ به این راحتی قانع شد
یا شایدم..
نشد..؟

تهیونگ ادامه داد:
+ما از یه ماشین دیگه استفاده میکنیم

جونگ کوک پوزخندی زد

وقت زیادی از باهم بودنشون نگذشته بود ولی احساس میکرد بهتر از هر کسی تهیونگ رو میشناسه

FUCK YOU Where stories live. Discover now