_ ولی اون میگه آمادگیشو نداره..
هوسوک سعی کرد کمی فکر کنه تا برای دوست قدیمیش راه حلی پیدا کنه
× خب وقتی میگه آمادگیشو نداره یعنی نداره!
تو حق نداری مجبورش کنی_میدونم.. باور کن میدونم و واقعا هم دارم سعی خودمو میکنم
ولی ببین منم حق دارم خب !جونگکوک دستش رو روی چشماش کشید
با صدای آروم تری گفت:
+من چم شده.. شبیه بچه ها رفتار میکنمهوسوک لیوان شکلات داغ رو به جونگکوک داد و کنارش نشست
×ببین مطمئنم اونم خیلی راجب این موضوع فکر میکنه
و بزودی با خودش کنار میاد
فقط یکم صبر داشته باش..جونگوک خودشو ولو کرد و دراز کشید
_هیووونگ این روزا خیلی ذهنم درگیرههوسوک آهی کشید
+نظرت چیه یکم هوا بخوریم؟
مطمئنم حالتو بهتر میکنهآخرای پاییز بود و هوا سرد شده بود
کتشون رو پوشیدن و از خونه بیرون رفتنتو این چند ماه اخیر اتفاقای زیادی افتاده بود
جونگ هیون.. به اعدام محکوم شد
بعد از مرگش، مردم امیدوار شدن که بقیه اشراف زاده ها هم مثل جونگ هیون سقوط کننرئیس جمهور هم حرکت های زیادی کرده بود و دیگه کم کم معلومه قراره همچی از وسط برداشته
یک ماه بعد از مرگ جونگ هیون و مجازات چندین اشراف دیگه بخاطر جرم های گذشتشون..
رئیس جمهور دستور برادشته شدن نام اشراف رو داد
بله درسته..
دیگه اشراف زاده ای در کار نبودمجازات جرم ها برای اشراف سابق و مردم یکسان بود
مقدار سود از کارشون و همچینین قدرتشونهمه چیز از بین رفته بود
تهیونگ و جونگکوک.. تمام این کارهارو برای این شروع کردند که بتونن از هم جدا شن..
*!*فلش بک*!*
محل سخنرانی رئیس جمهور بود و تهیونگ و جونگکوک با ماسک و چهره پوشیده شده میان مردم بودند
دستور رئیس جمهور برای برداشت اختلاف طبقاتی داده شد و هورا مردم بلند شد
همه خوشحال بودند و جشن میگرفتن
موسیقی در تمام جاده ها بر پا بود و مردم توی خیابون ها میخندیدند
در حالی که.. خاندان های اشراف.. بخاطر نزولشون
و همسان شدن با مردمی که مثل حیوان بهشون نگاه میکردند خشمگین بودندخودشون رو توی خونه هاشون با عصبانیت حبس کرده
و به این وضعیت لعنت میفرستادندمیشد نگاه منفورشون رو از پنجره هاشون دید..
![](https://img.wattpad.com/cover/283209107-288-k155365.jpg)
JE LEEST
FUCK YOU
Fanfictie_ فکر کنم یه اشتباهی شده آخه یعنی چی"تبریک میگم شما حامله ای"؟ +شما آروم باشین یه لحظه _تازه اونم از کی؟؟ این احمق؟؟ +تست تعیین هویت ثابت کردن که بچه تو شکم شما از اقای جئون هستش _مطمئنم یه اشتباهی شده عقل آدم سالمم میفهمه همچین چیزی ممکن نیست شما...