part 17🔞 did we fuck?

5.6K 659 287
                                    

در ماشین رو محکم بست و دستش رو روی فرمون گذاشت
به جونگ کوک که کنارش نشسته بود نگاه کرد
+این دوتا چه مرگشون بود؟!
تنها ادم سالم تو اون خانواده دوجول بود!
غیرممکنه خون اون دوتا تو رگاش باشه.. بچه بیچاره

جونگ کوک از حرف تهیونگ خندش گرفت
خنده دندونی با صدای آروم و ملایمش باعث شد تهیونگ برای چند ثانیه بهش زل بزنه

چیزی رو توی قلبش احساس کرد
ضربان سریع تر و قرمزی کمی که گونه هاش رو پوشونده بود

شاید اولین بار بود که خندیدنش رو میشنید
نه غیر ممکنه این دفعه اول باشه
غیر ممکنه..

پس چرا همچین حسی داره..

_دوجول واقعا به اون دوتا نمیخوره
امیدوارم اخر عاقبتش مثل اون دوتا احمق نشه

تهیونگ نفس عمیقی کشید

دستاش رو بهم قفل کرد و بالای سرش اونارو کشش داد
کمر و پاهاش رو صاف کرد و وزنی که رو بدنش بود رو خالی کرد

خمیازه ای کشید

+ساعت چنده؟
اوه خودم ساعت دسمته

نگاهی به ساعت مچیش انداخت
زیاد دیر وقت نبود..

+نظرت راجب یه رستوران چیه؟

_هرجایی خوبه.. فقط ساکت باشه.. و پر احمق نباشه

تهیونگ خنده کوتاهی کرد
+باشه باشه
.....
....
...
..

ماشین رو پارک کرد و ازش پیاده شد
ماسک سیاه رو صورتشون چهرشون رو مخفی کرده بود
کلاه مشکی که سرشون بود چشماشون رو هم از دید پنهان کرده بود

جونگ کوک دستش توی جیبش بود
وارد رستوران ایتالیایی شد

تهیونگ پشت سرش راه میرفت
گوشیش چند دقیقه پیش لرزشی کرد پس داشت چکش میکرد

خانمی با کت و دامن خاکستری و موهای قهوه ای بسته شده به سمتشون اومد

#میتونم کمکتون کنم؟

_بله ممنون میتونی یه اتاق وی آی پی برام جور کنی؟

خانمی که الان مشخص شده بود کارمند رستورانه به صفحه هوشمندی که دستش بود نگاه کرد

کمی چهرش درهم کرد و با صدای تاسف باری گفت:
#خیلی متاسفم مثل اینکه امروز تمام سرویس های وی آی پی‌مون قبلا رزرو شده

تهیونگ که هنوز سرش تو گوشی بود حواسش رو کمی جمع تر کرد

_عام.. میتونم پنج برابر قیمت اصلش رو براتون پرداخت کنم
هنوزنم نمیشه؟

#خیلی متاسفم موضوع قیمت نیست..

کمی صداش رو پایین آورد و صورتش رو نزدیک تر

#اشراف زاده ها اینارو رزرو کردن..!

تهیونگ پوزخندی زد

ماسک جونگ کوک رو پایین کشید و از میون موهای تاریکش با چشمای کشیدش به زن جلوش خیره شد

FUCK YOU Where stories live. Discover now