part 25 don't hurt him!

3.4K 537 91
                                    

چند دقیقه ای میشد که تهیونگ بهوش اومده بود
روی تختی نشسته بود و به تاجش تکیه داده بود

سعی کرد حرکت کنه ولی متوحه دستش شد که به چیزی بسته شده بود

حرکت دادن دستاش باعث صدای بهم خوردن زنجیر ها شد
زنجیر به تاج تخت وصل بود که باعث گیر افتادنش شده بود

توی اتاق خوابی با تخت دونفره که خیلی عادی بنظر میومد
کمد لباسا و دری که به در حمام میخورد..

درستش.. این نیست که وقتی کسی دزدیده میشه تو یه زیرزمین تاریک و ترسناک نگهش میدارن..؟

داشت به این فکر میکرد که ممکنه کار چه کسی باشه
و فقط یک نفر توی ذهنش بود

" جئون جونگ هیون "

چند وقت بود روی اون تمرکز کرده بودن
کار کردن روی پرونده این شخص از همه بیشتر تهیونگ رو از اشراف بودنش شرمسار میکرد

قاچاق مواد مخدر و انسان از ابتدایی ترین جرمایی بود که انجام میداد
چندین بازار سیاه فروش اعضای بدن زیردستشه
ولی
از فنفورترین کاراهاش..
جا دادن به بچه هایی که هیچ سرپناهی ندارند

سن اونها از چهار سال شروع میشد و تا دوازده سال میرسید
بچه ها بعد از تولد سیزده سالگیشون به بیرون عمارت فرستاده میشدن

تو عمارتش بهشون اتاق میده و غذاهای خوب و مفیدی براشون تهیه میکنه
هر روز براشون یه برنامه ورزش میزاره و به سلامت پوست و بدنشون خیلی اهمیت میده

هیچ کس حق نداره باهاشون بدرفتاری کنه و جایگاه بالایی توی عمارتش دارند

اما هیچکس نمیدونه..
هر شب یکی از این بچه ها قربانی میل جنسی جئون جونگ هیون میشه!

اون بچه ها.. تو سنی که باید تو مهد کودک نقاشی بکشن و باهم بازی کنن،
دارن توی تخت خواب یه مرد چهل ساله رو ارضا میکنن!

بخاطر نفوذ زیادی که جونگ هیون توی همچی داره تهیونگ احتمال میده که از کارهاشون با خبر بوده

اما نفوذ جونگ هیون همیشه به نفعش نیست

تهیونگ با بیاد آوردن نقطه ضعفی که از جونگ هیونگ پیدا کرده بود نیشخندی زد

وضعیتی که داخلش بود زیاد براش ترسناک نبود
حدس میزد جونگ هیون اینکارو کرده تا بترسوندش

فقط باید منتظر یه فرصت میبود تا دستاشو باز میکرد و فرار میکرد

درگیری با جونگ هیونگ اونم تو یه مکانی که براش نا اشنایی داره از احمقانه ترین تصمیمایی بود که میتونست بگیره

باز شدن در صدای جیغ گوشخراشی رو تولید کرد که نگاه تهیونگ رو به سمت خودش کشید

حدسش درست بود

FUCK YOU حيث تعيش القصص. اكتشف الآن