کتابش دستش بود و با نوایی که گوشاشو نوازش میکرد
در ارامش کامل استراحت میکردنامجون شعبه های جدیدی برای شرکت خانوادگیشون زد و کار از قبل بیشتر شد
برای همین تهیونگ مجبور به کار دوباره شد
این روزا خیلی استراحت کمی داشتچند روز پیش متوجه ساز های موسیقی توی اتاق کار جونگکوک شد
فهمید جونگکوک به موسیقی علاقه داره و ساز مورد علاقش پیانو هستش
پیانو، ویولون، گیتار و ویولا ساز هایی هستن که جونگکوک میتونه بزنهاز اون روز به بعد هر عصر که تهیونگ وقتش آزاده و جونگکوک تو شرکت برادرش کاری نداره ساز میزنه
و تهیونگ روی کاناپه توی سالن میشینه و کتاب میخونه..موسیقی دلنوازی کل خونه رو در بر میگیره ک به کله خونه حس گرما و سبکی میده
گاهی ویولون و گاهی پیانو
مهم نبود چه سازی میزد همشون روحت رو به بازی میگرفتن..تهیونگ غرق در کتابش میشه.. گاهی اوقات با اون صدا چشماشو میبنده و به روحش اجازه استراحت میده
حتی متوجه عادتش به اون نوا نشده بود
اونقدر که اگه روزی شرایطش نبود و جونگکوک نبود که براش ساز بزنه
اون روز خوب پیش نمیرفتانگار چیزی کم بود و آرامشی که لازم داشت رو نداشت
گرما رو توی قلبش حس نمیکرد
و با بی اعصابی روزش رو میگذروندگاهی جونگکوک با ساز همراهی میکرد و اهنگی میخوند
صدای دل نشینش زیردل تهیونگ رو قلقلک میداد و باعث لبخندش میشدذهنش رو باز میکرد و بهش فضای بزرگی میداد
با این که مشکلات زیادی داشت تا بهشون رسیدگی کنه ولی اون چند ساعتی که عصر میگذشت ذهنش کاملا خالی بودروزهایی بود که بدون اجازه میرفت داخل اتاق کار جونگکوک و توی سکوت، کناری مینشست و فقط نگاهش میکرد
بیشتر اوقات چشمای جونگ کوک بسته بود و وقتی بازشون میکرد به نقطه معلومی از سازش خیره میشد
حرکت های بدنش هنگام ویولون زدن و حرکت موهاش چیزی درون تهیونگ روشن میکرد
نور افتابی که از پنجره میومد موهای تار جونگ کوک رو به رنگ قهوه ای روشنی در اورده بود
تمرکز شکست ناپذیری داشت و لباش میدرخشید
و تهیونگ..مثل یک بچه خردسال خیره به جونگ کوک بود
ذهنش خالی بود
حتی نمیدونست چرا انقدر دوست داره بهش نگاه کنهجونگکوک بالاخره متوجه تهیونگ شد و دست از نواختن برداشت
تهیونگ سریع واکنش نشون داد:
+چرا ول کردی؟_شونم درد میکنه میخوام استراحت کنم
تو از کی اینجایی؟
![](https://img.wattpad.com/cover/283209107-288-k155365.jpg)
YOU ARE READING
FUCK YOU
Fanfiction_ فکر کنم یه اشتباهی شده آخه یعنی چی"تبریک میگم شما حامله ای"؟ +شما آروم باشین یه لحظه _تازه اونم از کی؟؟ این احمق؟؟ +تست تعیین هویت ثابت کردن که بچه تو شکم شما از اقای جئون هستش _مطمئنم یه اشتباهی شده عقل آدم سالمم میفهمه همچین چیزی ممکن نیست شما...