part 34 where's the pizza?!

3.1K 535 57
                                    

میوکی و جونگکیو وسط خیابون با خشمی غیر قابل تصور ایستاده بودند

میوکی دندون هاشو بهم میفشرد و بدنش از شدت عصبانیت میلرزید

دهنش رو باز کرد و خشمگین فریاد زد
=میکشمش! من اون هرزه رو میکشم!

بازوی شوهرش رو گرفت و فشرد
=یکاری بکن بتونم بکشمش! من باید اون رو بکشم!

جونگکیو که به اندازه کافی عصبی بود دیگه واقعا حوصله جیغ های همسرش رو نداشت

با عصبانیت همسرش رو هل داد و کنار زدش
÷صداتو ببر!

میوکی که رو زمین افتاده بود با تعجب و عصبانیت شروع به اشک ریختن کرد
=صدامو ببرم؟! ندیدی باهامون چطور رفتار کرد؟!

÷کور نیستم!

میوکی با صدای بلندی داد زد
=پس چرا هیچ کاری نمیکنی!؟

جونگکیو هم در مقابل همسرش داد زد
÷چیکار میتونم بکنم؟! ما دیگه‌مثل قبل قدرت نداریم!

میوکی با عصبانیت به زمین لگد زد
÷همون اولش باید اون پسر قدرنشناس میکشتم! همون وقتی تو شکمم بود!

÷دهنتو ببند زنیکه سرم رفت!

=مشکل تو چیه؟ ها!؟

×خانم و آقای جئون.. آرومتر خیابون رو گذاشتین رو سرتون

صدا از توی ماشین لوکسی میومد
شیشه عقب ماشین پایین بود و مردی مو قرمز دیده مشید 

جونگکیو خشکش زد
÷آقای.. پارک

میوکی سریع از روی زمین بلند شد و لنگه کفشش که چند متر اون ور تر پرت شده بود رو پاش کرد

سر و صورتش رو درست کرد

=ش..شما اینجا چیکار میکنین؟

×نظرتون چیه یه سواری بهتون بدم؟

_____________
_______

تهیونگ با عصبانیت کلاه و شالگردنش رو در آورد و گوشه اتاق پرت کرد
نفسی بیرون داد و موهای بهم ریختش رو درست کرد

جونگکوک پشت سر تهیونگ ایستاده بود
با صدای خفیفی که به سختی شنیده شد اسم جفتش رو صدا زد

تهیونگ با نگرانی برگشت و به جونگکوک نگاه کرد
سرش پایین بود و دیدن صورتش سخت بود

تهیونگ دستش رو روی شونه جونگکوک گذاشت
+حالت خوبه؟

جونگکوک دستش رو روی چشماش گذاشت و ثانیه ای بعد شونه هاش شروع به لرزیدن کرد

تهیونگ وحشت زده گفت:
+جونگکوک ببین اونا حقشون بود! من حرفاشون رو شنیدم اونا-

این موقع بود که صدای خنده جونگکوک بلند شد
سرش رو بلند کرد و تهیونگ رو در وآغوشش فشرد
جوری تهیونگ راهی برای فرار از دست اون نداشت

FUCK YOU Where stories live. Discover now