FUCK YOU

part 46 a glass of beer

تهیونگ بلند شد و لیوان آبجوش رو بلند کرد
داد زد:
+بیاین امشب هممون سگ مست کنیم!

لیوان های آبجو بلند شد و در ادامه فریاد بقیه اتاق رو به لرزه در آورد

جونگکوک، جین، نامجون و هوسوک نوشیدنی هاشون رو سر کشیدن

تهیونگ نوشیدنیش رو تا آخر نوشید و بازوی جونگکوک رو گرفت
+نه ماه! نهههه ماه از همچین بهشتی دور بودم
نهههههه ماااااااه

جونگکوک خندید و گفت:
_حالا دیگه تموم شده! تا دلت میخواد بنوش

تهیونگ با گونه های قرمزش به جونگکوک نزدیک شد و با زمزمه گفت:
+همینکارو میکنم.. بعدم سوارت میشم

جونگکوک چند لحظه تعجب کرد ولی بعد نیشخند زد
_نه ماهه سوارم نشدی.. مطمئنی برام آماده ای..؟

تهیونگ قهقهه ای زد و گفت:
+نه ماه! یک سال یا یه قرن!
من همیشه برا دیک تو آمادم!

دوتاشون شروع کردن به خندیدن
تهیونگ لیوان دیگه ای از آب جو برداشت
+دلم برای کلاب تنگ شده.. کلاب همیشگییی

_همون کلابی که اون شب رفته بودی؟

تهیونگ کمی فکر کرد و بعد به جونگکوک نگاه کرد
+چه شبی؟ من خیلی وقته نرفتم..

_یه پیراهن قرمز پوشیده بودی و به خودت صدجور عطر مالیده بودی
وقتی هم ازت پرسیدم میخوای کجا بری گفتی به تو چه

تهیونگ با لبخند و چشمایی که انگار تازه چیزی رو بیاد آورده بود  گفت:
+فاااک.. جوونگکوک منو ببخش.. قبلا خیلی احمق بودم خیلییی

جونگکوک در جوابش خندید

تهیونگ به جونگکوک تکیه داد
+آره همون کلاب
قبلا اونجا لونه کرده بودم
میدونی.. وقتی زندگی باب میلت نیست تنها کاری که میتونی بکنی اینکه بنوشی، برقصی و خوش بگذرونی

چند ساعت گذشته بود که صدای گریه یه ریم اومد

تهیونگ به بیبی مانیتور نگاه کرد و چهره گریون فرشته کوچولوش رو دید

+بیدار شده
با لبخند چرخید و از اتاق بیرون رفت

جونگکوک رفتن تهیونگ رو تماشا کرد و بعد دوباره توجهش رو به هوسوک داد که داشت خاطره دبیرستانش رو تعریف میکرد

تهیونگ با قدمهای بلند سمت اتاق یه ریم رفت
در رو باز کرد اما چراغ رو روشن نکرد

تو تاریکی به سمت دخترش رفت
زیر سر و کمرش رو گرفت و بلندش کرد
+ای جااانم.. کی بیدار شدییی

مستیش باعث شده بود تا صداش کمی از ته گلوش باشه

گونه یه ریم رو بوسید و به خودش تکیه‌‌اش داد

ضربه های آرومی به کمرش زد و آروم حرکت کرد

گونه یه ریم رو شونه تهیونگ استراحت میکرد و دستاش رو درست دو طرف صورتش گذاشته بود