part 16 whose the mom?

3.8K 639 55
                                    

در خونه با دستای کوچیک و انگشتای کوتاه دوجول باز شد
سریع دوید توی خونه و پدرش رو صدا زد

#بابااا

صدای مردی که نگران بنظر میومد سریع جوابش رو داد
×دو جول! چرا انقد دیر کردی؟

تهیونگ آروم شکاف باریک در رو باز تر کرد. با این کار جایی برای ورود خودش و جونگ کوک باز کرد

راهرو کوتاه و بعد اتاق نشیمنی که یه راه پله به طبقه بالا داشت

دیوار اتاق کاغذ دیواری قهوه ای شده بود و نقش های کرمی که داخلش بود اونارو چشمگیر کرده بود

یونگی با اطلاعاتی که پسرش بهش داده بود سمت در اومد
به زوج به صورت سردی خوشامد گفت و خمیازه ای کشید

سوییشرت کرم و شلوار سرمه ای تنش بود
موهای خاکستری روشنی داشت که انگار تازه رنگ شده بود

چشماش خمار و خسته بود

رو کاناپه توی اتاق نشیمن نشسته بودند
دو جول کتاب داستانی دستش بود و کنار پدرش مشغول خوندن بود
این پسر خیلی باهوش تر از چیزی بود که نشون میداد
تو چهار سالگی خوندن بلد بود

تهیونگ برای مدتی به پسر کوچیک خیره شده بود
ناز تر و زیبا تر از چیزی بود که تصورش رو میکرد

پاهای کوتاه و باریکش رو بهم قفل کرده بود و به پهلوی پدرش تکیه داده بود
و زانوی زخمیش که چسب اشنایی اون رو پوشونده بود

اونقدر غرق کتاب داستانش بود که متوحه نگاه خیره تهیونگ نشد

غیرممکن بود همچین چیزی رو ببینی و لبخند نزنی

جونگ کوک مشغول پرسیدن سوالاتی بود که ذهنش رو مشغول کرده بودن

و یونگی با حوصله جوابش رو میداد

تهیونگ بدون جلب توجه نگاهش رو از دو جول گرفت
وسط حرف اون دونفر پرید و خیره به یونگی گفت:
+نمیدونستم متاهل هستین

ستاشون نگاه کوتاهی به دوجول انداختند

یونگی با چشمای تار و براقش به تهیونگ خیره شد و جوابشو داد
×بله متاهلم، این مشکلی داره؟

+نخیر هیچ مشکلی نداره
اما طبق چیزایی که بهمون گفتید هیچ اسمی از ازدواج‌ توش نیومده بود

×من متاهلم اما ازدواج نکردم

+پس به ما دروغ گفتین؟

×همچین کاری نکردم

+حرف حسابتون چیه؟

×من نه گفتم متاهلم و نه گفتم مجردم
دروغ نگفتم! فقط حقیقت رو پنهان کردم

+و دلیل این کارتون؟

×دلیلی برای گفتنش نمیبینم

+متوجه ام. میتونم اسم پارتنرتون رو بپرسم؟

FUCK YOU Where stories live. Discover now