❥ 𝖢𝗁𝖺𝗉𝗍𝖾𝗋 27

163 52 0
                                    

با اخم کمدش رو بست و بدون توجه به سهون راه افتاد.

کتاباش رو توی دستش گرفته بود و توی راهروی مدرسه قدم برمیداشت تا به کلاسش برسه و اصلا متوجه‌ی سهونی که تعقیبش میکرد، نبود.

پشت پسری که حالا فهمیده بود پارک بکهیون، پسر وکیل پارکه راه میرفت و هیکلش رو دید میزد، اون پسر فسقلی با موهای مشکی، باسن خوش‌فرم و قد کوتاهش واقعا خواستنی به نظر میرسید!

تا وقتی بکهیون داخل کلاسش بره تعقیبش کرد، از اونجایی که حافظه‌ی ضعیفی داشت مجبور شد شماره‌ی کلاس بکهیون رو کف دستش بنویسه تا به مدیر نشون بده!

سمت مدیریت راه افتاد و به محض ورود مدیر سمتش اومد و با لبخند بزرگی گفت:

+ اوه سهون... امیدوارم امسالو بدون دردسر باهم تموم کنیم.

سهون پوزخندی زد و همون‌طور که توی صورت مدیر خم میشد، جواب داد:

- منم همین‌طور آقای کیم البته اگه توی کارام دخالت نکنی.

+ چی؟

مدیر متعجب گفت و سهون کمی ازش فاصله گرفت، میدونست مدیر احمق به‌خاطر قدرت پدرش نمیتونست چیزی بهش بگه پس با خیال راحت جواب داد:

- وقت ندارم... کلاسم شروع شده.

+ خب کاری از من برمیاد؟

سهون دستش رو جلو برد و دستش رو به مدیر نشون داد.

- میخوام توی این کلاس باشم.

مدیر کیم نفس عمیقی کشید و کلافه جواب داد:

+ هنوز نیم‌ساعتم نمیشه که کلاستو به‌خاطر اینکه پیش دوستات باشی عوض کردی.

- این بار فرق میکنه، میخوامش!

......

وقتی وارد کلاس شد استاد پشت میزش ایستاده بود و دانش‌آموزا هرکدوم پشت میزشون نشسته بودن، به استاد احترام گذاشت و سمتش رفت.

+ خب همون‌طور که میدونین دانش آموز جدید داریم.

وقتی کنار استادش قرار گرفت لبخندی زد و رو به دانش آموزا احترام گذاشت و با اعتمادبه‌نفس کمی گفت:

- سلام پارک بکهیون هستم... لطفا هوامو داشته باشین.

دوباره احترامی گذاشت و با اشاره‌ی استاد سمت تنها میز خالی که ردیف اول قرار داشت راه افتاد، پشت میز نشست و با باز کردن کتاب و ورق زدنش سعی کرد نسبت به جمله‌های بی‌پروایی که دانش آموزای کلاس بیان میکردن بی‌تفاوت باشه.

- من شنیدم اون یه حرومزاده‌ست... مادرش با وکیل پارک رابطه داشته!

- نه... اون بچه‌ی خودش نیست... بچه‌ی دوست‌دختر پارکه!

- هی... واقعا به پارک نمیاد پسری به این سن داشته باشه... اون فقط سی سالشه!

بکهیون اصلا نمیفهمید این شایعه‌ها چطور به وجود اومدن درحالی‌که هنوز یک ساعت هم نبود که وارد مدرسه شده بود، اصلا اونا از زندگیش چی میدونستن که انقدر راحت درباره‌ش حرف میزدن؟

Hey Little You Got Me Fucked Up[ Season 1]Where stories live. Discover now