Part 13

604 89 122
                                    

بعد از چندین سرفه شدید، بالاخره نفسش سر‌جاش برگشت. نامجون با تعجب پرسید:
-پسر! خوبی؟!

جونگکوک سری به نشانه تایید تکون داد. نامجون دوباره پرسید:
-چت شد یهو؟! مگه چی پرسیدم؟!

جونگکوک آب دهنش رو قورت داد و با صدای گرفته که هرازگاهی بینش سرفه‌های کوتاه می‌کرد، گفت:
+منظورت کی بود هیونگ؟!

نامجون با چهره‌ی پوکری نگاش کرد و با لحن بی‌خیالی جواب داد:
-داشتیم راجب تهیونگ حرف می‌زدیم، پس منظورم اون بوده!

چشم‌های جونگکوک دوباره گشاد شد، استرس گرفته بود. تا‌جایی که ذهنش یاری می‌کرد، کسی از اعضا هنوز خبر‌دار نشده بود پس نامجون از چی حرف می‌زد؟!

یعنی اون مرد هوشمند به رابطه‌ی اون‌دوتا هم رحم نکرده بود و از همه‌چیز بو برده بود؟!

+یعنی چی که دوسش دارم؟!

نامجون چهره‌ش توی‌هم رفت؛ این دیگه چه واکنشی بود؟
با چشم‌های ریز‌شده از مشکوک بودن پسر، پرسید:

-تو حالت واقعا خوب نیست! هیونگ‌هات رو دوست نداری؟!
نامجون یک‌لحظه چیزی به ذهنش رسید و با چشم‌های متعجب نگاهی به جونگکوک کرد:

-اوه، پسر! نگو که یه‌جور دیگه از حرفم برداشت کردی؟

تپش‌های قلب جونگکوک سریعتر از همیشه بود، سکوت اختیار‌ کرده‌ بود.
نامجون تک‌خنده‌‌ای کرد و دوباره ادامه داد:
-اوه، تو بچه پرو!

ضربه‌ای به پشت سر پسر زد و گفت:
-نگران نباش می‌دونم‌ که تو گی‌ نیستی! کسی به گرایشت شک نمی‌کنه، نترس!

نامجون دوباره خندید و سرش رو به چپ و راست برد:

-تو بچه! گی‌بودن اصلا بهت نمیاد.

جونگکوک با عصبانیتی که اصلا دست خودش نبود، واکنش تندی نشون داد:

+مگه گی‌ها چشونه؟

نامجون همچنان نسبت به واکنش‌های پسر مشکوک بود، اما کم‌کم داشت مطمئن می‌شد تهیونگ، فقط هیونگِ جونگکوک نیست. بهش دامن نزد و جواب داد:

-چیزیشون نیست، فقط میگم بهت نمیاد به پسرا حس داشته باشی.

+چون ندارم!

جونگکوک واقعا به پسر‌ها حسی نداشت، اون فقط به تهیونگ هیونگش متمایل بود.

تهیونگ، گرایشِ کشف‌نشده و ابدی جونگکوک بود.

نامجون ابرویی بالا انداخت، اون متوجه شده بود که چیزی این بین نادرسته، قطعا بعدا پیداش می‌کرد:

-اوه. باشه پسر، باشه.

زمان زیادی از برگشت‌شون به خونه نگذشته بود.
چراغ اتاق سه‌پسر خاموش بود، جونگکوک به آرومی در رو باز کرد و وارد اتاق شد. تهیونگ رو با لباس‌های بیرون‌ش دید که روی تخت‌شون به خواب رفته بود؛ نگاهی به تخت کناری انداخت، جیمین هنوز بیدار بود و مشغول گشت‌و‌گذار توی گوشیش بود.

𝐅𝐎𝐑𝐁𝐈𝐃𝐃𝐄𝐍 ᵏᵒᵒᵏᵛ/ᵛᵏᵒᵒᵏWhere stories live. Discover now