6 اکتبر 2018-پسر! ما الان آمریکاییم و کنسرت داریم. همهی بلیطها فروش رفتن! خدای من!
تهیونگ با ذوق گفت.
اعضا چندین ساعت طولانی رو داخل هواپیما نشسته بودن و حالا نزدیک به فرود بودن. وقتی از کره خارج شدن صبح، و حالا نیمهی شب بود.
هوای شب، سردتر و سوزناکتر بود. با فرود اومدن هواپیما، پسرها بعد از برداشتن ساکهای دستیشون، با باز شدن پلهی هواپیما، به ترتیب خارج شدن.
جونگکوک منتظر تهیونگ، کنار پلهها ایستاد. تمام طول مدت پرواز، تهیونگ خودش رو بهش نزدیک کرده بود تا گرمش بشه. نیمنگاهی در تاریکی به بالای پلهها انداخت و تهیونگ رو دید.
با پایین اومدنش، مقابلش ایستاد تا کولش کنه.
نمیخواست پاهای سردش رو که حالا بهخاطر نشستن زیاد، خشک و منقبض شده بود رو حرکت بده. تهیونگ لبخندی زد و دستهاش رو دور شونههای پسر کوچیکتر حلقه کرد و دستهای جونگکوک پشت رونش قرار گرفتن.
-باورت میشه اینجاییم؟ دوسال پیش برای بهفروش رفتن کنسرتمون، توی خیابون بلیط رایگان هدیه میدادیم. آینده واقعاً غیرقابل پیشبینیه.
+آره. یادمه. اینجا برای من و تو مناسبتر از همهجاست هیونگ.
همینطور که قدم برمیداشت تا از فرودگاه خارج بشن، زمزمه کرد. تهیونگ سرش رو نزدیکتر کرد تا گونهاش، گوش پسر رو لمس کنه.
-چون اینجا همجنسگرایی جرم نیست؟
+هوم. میتونیم اینجا ازدواج کنیم.
تهیونگ لبخند شیرینی زد و حلقهی دستهاش رو تنگتر کرد.
-پس ازم خواستگاری کن.
جونگکوک خندهی کوتاهی کرد و تهیونگ رو کمی به بالا پرت کرد تا محکمتر از قبل کولش کنه.
+به خواستگاری نیازه؟ فقط باهام ازدواج کن. همین الانش هم دارم مثل همسرت تو رو تا هتل حمل میکنم.
تهیونگ نیشگونی از لالهی گوش پسر گرفت:
-یعنی نمیخوای جلوم زانو بزنی و ازم بپرسی :"کیم تهیونگ، با من ازدواج میکنی؟"
جونگکوک سرش رو عقب برد تا تهیونگ رو واضحتر ببینه. بوسهای به لپ سردش نشوند:
+این تکراریه. ترجیح میدم جور دیگهای ازت درخواست کنم.
تهیونگ متقابلاً جواب بوسهاش رو با بوسهی سطحیای روی گونهاش داد و بعد خط نگاهش رو به روبروش دوخت:
-هوم، آره. یه روز میای و بهم میگی: "وقتشه ازدواج کنیم، جئون تهیونگ"
جونگکوک به خنده افتاد و تهیونگ ادامه داد:
![](https://img.wattpad.com/cover/341004073-288-k382014.jpg)
YOU ARE READING
𝐅𝐎𝐑𝐁𝐈𝐃𝐃𝐄𝐍 ᵏᵒᵒᵏᵛ/ᵛᵏᵒᵒᵏ
Fanfiction[Completed] خلاصه: تو این دنیای دردسرساز، فشار و استرس، ترسِفردا؛ یه حسی هست تو قلب من باز، حس پریدن قبل پرواز. میگن همه هفت رنگن تو رنگ من باش. تهیونگ و جونگکوک در مسیر یکسان آیدل شدن قرار میگیرن، آیا به مسیرشون به طور جداگانه ادامه میدن یا عشقی...