Part 18

652 121 89
                                    


تهیونگ با برداشتن یک باکس سوجو و آبجو با جونگ‌کوک در حال بالا‌رفتن از راه‌پله بودند.

-هوا خنکه، الکل توی هوای سرد، گرم نگهت می‌داره.

+خوبه.

با رسیدن به‌ پشت‌بوم، روی نیمکت چوبی نشستند.
تهیونگ، باکس رو پایین پاش، روی زمین قرار داد؛ لیوان‌ها رو از دست جونگ‌کوک گرفت و ترکیبی از سوجو و آبجو رو درست کرد.

-تقدیم با عشق!

جونگ‌کوک ابرویی بالا انداخت:

+ممنون از شما.

-امتحانش کن، زودباش!

جونگ‌کوک لیوان رو نزدیک بینیش برد و بو کرد:

+هیونگ این زیاد نیست؟ چرا یه شات نریختی؟

-می‌خواستم ترکیبی باشه؛ لطفاً بنوشش.

+امیدوارم اوردوز نکنم.

گفت و یک‌سوم لیوانش رو نوشید.

تهیونگ خندید و گفت:

-کسی با یه لیوان سوجو و آبجو نمی‌میره جونگ‌کوک!

با قورت‌دادنش، گلوش سوخت و کم‌کم بدنش داغ شد.

درحالی که صورتش رو جمع کرده بود گفت:

+چیزی که من رو مست می‌کنه الکل نیست؛ تویی که باعث می‌شی من مست بشم، بودن توئه که من رو سرمست می‌کنه.

تهیونگ درحالی که تعجب کرده بود، بلند شد و در آغوش پسر نشست؛ طوری که پشتش به تن جونگ‌کوک چسبید و سرش رو به سینه‌ی پسر تکیه داد.

-هنوز یه ذره هم نخوردی که مست بشی!

تهیونگ از لیوان جونگ‌کوک نوشید، پسر خندید و گفت:

+کمکم کردی زودتر تمومش کنم؟

-هوم، سردم می‌شه.

جونگ‌کوک دست‌هاش رو دور کمر پسر حلقه کرد و گونه‌اش رو بوسید:

+چیزی که گرمت می‌کنه الکل نیست هیونگ، بغل منه!

تهیونگ خنده‌ی ناباورانه‌ای کرد و با تعجب از پایین به پسر نگاه کرد:

- امشب خیلی داری باهام لاس می‌زنی!

جونگ‌کوک دستش رو از زیر تی‌شرت تهیونگ رد کرد و شروع به نوازش‌ آروم شکمش کرد.

تهیونگ هیسی کشید.

+دوست نداری دوست‌‌پسرت باهات لاس بزنه؟

دست‌هاش رو بالاتر آورد و رو سینه‌ی پسر کشید، تهیونگ تکونی به بدنش داد و آه کوتاهی کشید.

-جونگ‌کوک...

پسر بوسه‌ای به گردن تهیونگ زد و محتویات لیوانش رو تموم کرد؛ دست‌هاش مشغول بازی با نیپل‌های پسر بودن.

𝐅𝐎𝐑𝐁𝐈𝐃𝐃𝐄𝐍 ᵏᵒᵒᵏᵛ/ᵛᵏᵒᵒᵏWhere stories live. Discover now