-آماده برای ضبط؟صدای بلهی دسته جمعی پسرها بلند شد. کارگردان روی صندلی و پشت مانیتوری که تصویرهای دوربین فیلمبرداری رو به نمایش میگذاشت، نشسته بود.
برنامهی امروز ضبط موزیک ویدیوی DNA و عکاسی برای آلبوم بود.
آلبوم جدید، استایل جدید؛ این بخشی از لذتهای اعضا بهعنوان یک آیدل بود. هربار که آهنگ جدید میخوندن، با رنگ و مدل موی جدید جلوی آیینه ظاهر میشدن که حتی برای خودشون هم تازگی داشت.
تهیونگ با مدل موی فندقی و فر، هوش از سر جونگکوک برده بود اما دلیل نمیشد حرف پسر کوچیکتر رو نادیده بگیره و بعد از ضبط اموی، موهاش رو به نقرهای تغییر نده.
جونگکوک میخواست و تهیونگ انجامش میداد.
-دوربین، صدا، حرکت!
پسرها با ریتم آهنگ، بدنهاشون رو حرکت دادن و شروع به رقصیدن کردن. اعضا نزدیک به ده بار، بخش آخر رو ضبط کرده بودن و هر بار به دلایل مختلف، دوباره مجبور به انجامش میشدن. خستگی از چهرههاشون میبارید، اما هیچکدوم بیتابی نمیکردن.
با اتمام آهنگ، کارگردان کات داد.
-خوبه، خسته نباشید. کارمون تمومه.
و بالاخره بعد از یازده بار تلاش، فیلمبرداری به پایان رسید. پسرها هنوز در وضعیت پایانی رقصشون، ایستاده بودند. تهیونگ پشت جونگکوک بود و به طور نامحسوس عطر پسر رو بو میکشید.
بعد از کات دادن کارگردان، طاقت نیاورد و جونگکوک رو از پشت بغل کرد و سرش رو روی شونهی پسر گذاشت. جونگکوک، تعجب کرد اما تلاش کرد حالت صورتش رو خنثی نگه داره.
تهیونگ بیپرواتر از قبل عمل میکرد و جونگکوک حمایتش میکرد. بعد از مریضی جونگکوک و بخیهی پاش، تهیونگ تحمل دوری و کنترل رفتارش رو نداشت، نمیخواست که داشته باشه.
از هر لحظهش کنار جونگکوک لذت میبرد حتی اگر چشمهای زیادی سرزنششون میکردن.
جین با دیدن دستهای حلقه شدهی تهیونگ، ضربهای به باسنش زد. هیونگشون تلاش میکرد تا جو رو دوستانه نشون بده و بهونهای به استفها نده.
حمایت، حمایت، حمایت.
تنها کلمهای که پسرها از سمت هیونگهاشون، حس میکردن همین بود.
بعد از انجام عکاسی، هر کدوم روی یک صندلی، تن خسته و درموندهشون رو رها کردن. جونگکوک به پهلو دراز شد و سرش رو روی پای تهیونگ گذاشت.
پسر بزرگتر لبخندی زد و گوشیش رو از جیبش خارج کرد تا چکش کنه. جونگکوک انتظار داشت که دست تهیونگ لا به لای موهاش حرکت کنه، اما نکرد.
YOU ARE READING
𝐅𝐎𝐑𝐁𝐈𝐃𝐃𝐄𝐍 ᵏᵒᵒᵏᵛ/ᵛᵏᵒᵒᵏ
Fanfiction[Completed] خلاصه: تو این دنیای دردسرساز، فشار و استرس، ترسِفردا؛ یه حسی هست تو قلب من باز، حس پریدن قبل پرواز. میگن همه هفت رنگن تو رنگ من باش. تهیونگ و جونگکوک در مسیر یکسان آیدل شدن قرار میگیرن، آیا به مسیرشون به طور جداگانه ادامه میدن یا عشقی...