شخصیتای سانکن به ترتیب وارد کلبه چوبی ای که بالای یه درخت مرتفع ساخته شده میشن و روی صندلیاشون میشینن، من رو به روشون کنار سمیول نشستم و با لبخند بهشون نگاه میکنم.
_ خب، امروز قراره یکی دوتا سوال ازتون پرسیده بشه، لطفا با دقت جواب سوالارو بدین بچه ها(:
همه به ارومی سر تکون میدن و منتظر میمونن تا شروع به پرسیدن بکنم:
_ خب، اول از تهیونگی شروع میکنیم:
(میدونی شخصیت خیلی قشنگی داری.
منو یاده شازده کوچولو میندازه ولی یه سوال، دلیل علاقت به کارتون اپ چیه؟)تهیونگ لبخند عمیقی میزنه:
+ اول از همه، باید بگم که بخاطر تعریفت ازت ممنونم، ولی من اونقدرام شخصیت خوبی ندارم(جونگ کوک چشماشو بخاطر حرف تهیونگ میچرخونه و پوفی میکشه که باعث میشه تهیونگ خندش بگیره)
جدی یاده شازده کوچولو میندازمت؟! خب، باعث افتخاره چون من واقعا عاشق شازده کوچولو عم(:
دلیل علاقم به کارتون اپ؟! خب، درواقع اون غم عجیبی که توی اون کارتونه منو تحت تاثیر قرار میده، اینکه چطور از بچگی باهم بودن و بیشتر عمرشون رو کنار هم خوشبخت زندگی کردن بهم حس خوبی میده، منو یاده خودمو جونگ کوک میندازه، هروقت که این کارتون و نگاه میکردم باخودم میگفتم که اونا واقعا کنار هم خوشبخت بودن، از لحظاتشون به خوبی استفاده میکردن و نمیزاشتن که بینشون فاصله ای بیوفته، میخواستم تا زمانی که پیر میشم یه همچین زندگی ای رو با جونگکوک داشته باشم، ولی خب، فرصت من خیلی کمتر از فرصت الی توی این کارتون بود.
فقط امیدوارم که کوکم مثل اون پیرمرد یه انگیزه جدید برای ادامه دادن پیدا کنه و به زندگیش ادامه بده._ خب، بعدی:
(برای چی انقدر گوگولی اخه😭😭😭)(تهیونگ به زیبایی میخنده و نامحسوس به کوک تکیه میده):
+عاااممم، مرسی؟؟^^
_ میشه برگردی؟.................~مسخره ترین سوال ممکنه~
(تهیونگ قبل از جواب دادن به سوال مکثی میکنه و به دستاش خیره میشه، اهی میکشه و با لبخند جواب میده)
+ به زندگی دوم اعتقاد داری؟!
اگه این زندگی اولم باشه، قول میدم که تو دومیش دوباره جونگ کوک و پیدا کنم و کنارش زندگی کنم، ولی نه، متاسفم اما من دیگه نمیتونم به این زندگی برگردم..._ مرسی تهیونگی~•~ سوالای تو تموم شدن، جونگکوکی حالا نوبت توعه!
(جونگ کوک تند تند سرشو تکون میده و صاف سرجاش میشینه)
_(میشه بغلت کنم؟)
~یااااااااااااااا(تهیونگ با حسادت عین یه کولا دستاشو دور جونگ کوک حلقه میکنه و بهش میچسبه) چشمم روشن، دیگه چی؟!
_ ته!؟
~ اخه ببین چی میگن): میخواد کوک و بغل کنه)):
+من که قبول نمیکنم ته ته، نگران نباش•~•
![](https://img.wattpad.com/cover/188148907-288-k682649.jpg)
YOU ARE READING
Sunken (Him2)
Romanceفکر میکرد که با گرفتن اون قول میتونه من رو زنده نگهداره! پسرک ساده لوح من، خبر نداشت که همین قولی که قرار بود زنده نگهم داره، حالا داره باهام کاری میکنه که روزی صدبار آرزوی مرگ بکنم. عزیزم، قبول کن که زیادی بی رحم بودی! 💠 فصل دوم هیم 💠 ژانر...