THE ROOMMATES|Completed

پارت بیست و پنجم: بی عرضه ها

تهیونگ به عمد طوری برنامه ریزی کرده بود که زودتر از جونگکوک به اتاق برگرده. برای آخرین بار، ظاهرش رو به کمک دوربین جلوی تلفن همراهش چک کرد.

خیلی وقت بود که رنگ مشکی رو روی موهاش ندیده بود و این حالت مواج و مجعد موهاش؟ به نظر خودش که از خدایان یونانی چیزی کم نداشت!

مطمئن بود این رنگ مو، باعث میشد تصویر جدی تری تو ذهن کوک شکل بگیره. رنگ موی صورتی- بنفش قبلی رو خیلی دوست داشت ولی فعلا نیاز داشت شبیه یه مرد بالغ که میدونه داره چیکار میکنه به نظر بیاد، نه یه پسر بچه کم سن و سال سرخوش.

نیشخند با اعتماد به نفسی زد. گوشی رو داخل جیبش سر داد و با تقه ای به در و پس از چند ثانیه مکث، در رو باز کرد و وارد اتاق شد.

یونگی که مشغول جا دادن خریدهاش داخل یخچال بود، اولین نفر به حرف اومد:

_چه غلطا! از کِی تا حالا در می ز....

نگاهش روی موهای مشکی و براق تهیونگ ثابت موند و از اونجایی که تک بعدی بود، نتونست جمله ش رو کامل کنه.

تهیونگ نیشخند منحرفش رو روی لب نشوند و درحالیکه وارد اتاق میشد، پرسید:

_ چیه هیونگ؟ پشیمونی که اون شب به اندازه کافی مستت نکردم و تا تهش نرفتیم؟

و در انتها، برای تاثیرگذاری بیشتر دستی تو موهاش برد و کمی بهمشون ریخت.

سوکجین ریز خندید. سرش رو از کتابش بالا آورد و درحالیکه به تراس اشاره میکرد، پچ پچ کرد:

_ جونگکوک تو تراسه.

طبق پیشبینی جیمین، چشم های تهیونگ درشت شدند و شیطنت داخلشون جاش رو به نگرانی و استرس داد:

_ واقعا؟ مگه این تایم کلاس نداره؟!

جیمین با لبخند خیلی گنده ای که تهیونگ رو می ترسوند، دست دور گردنش انداخت:

_ ماجرای آشنایی‌ت با یونگی هیونگ رو تعریف نمیکنی؟

تهیونگ بدون فکر و بلافاصله جواب داد:

_ جدیدا خیلی به موضوعات مربوط به یونگی هیونگ علاقه نشون میدیا!

یونگی همونطور که تا کمر توی یخچال مشغول بود، شاخک هاش تکون خوردند و نفسش حبس شد. گوش تیز کرد که تهیونگ توضیح بیشتری بده یا جیمین جوابی بده که جین، با هیجان دنباله ی کنجکاوی جیمین رو گرفت:

_ وای آره! باید تعریف کنی!

و برای اینکه تهیونگ رو به صحبت کردن ترغیب کنه، ادامه داد:
_ جونگکوک هم سر کلاسه! سر به سرت گذاشتم.

یونگی با حرص سرش رو به طبقه یخچال کوبید و توو دلش جین رو به فوش بست. آخرش هم تاب نیاورد و از تو یخچال فریاد زد: