THE ROOMMATES|Completed

پارت دوازدهم:عملیات نجات

کارم تمام است

مثل نقشه ی لورفته ی یک گنج

دوستش دارم و

می داند...

.......................................

جونگکوک درحالیکه با چرخوندن حلقه فوکوس  دوربین،روی سوژه که داخل ماشینش نشسته بود و دختر جوونی رو می بوسید،فوکوس میکرد؛جواب جین رو که پشت خط بود داد:

_نمیدونم دبیرستانیه یا نه!ولی یه دختر جوونه..
خیلی جوون..

جین مکثی کرد و درنهایت به حرف اومد:

+اگه زیرسن قانونی باشه میتونیم باهاش"یو" رو تهدید کنیم،باید ازش سردرآریم!عکسای واضحی بگیر لطفا.

جونگکوک با چرخیدن سر "وکیل یو"به سمتش به سرعت سرش رو دزدید و کاملا پشت ماشینی که سنگرش بود،پنهان شد و درحالیکه قلبش توی دهنش میزد،کوتاه جواب داد:

_سعی میکنم!

و تماس رو قطع کرد و ایرپاد رو از گوشش درآورد تا تمام حواسش متمرکز صداهای اطراف باشه.

کمی بی حرکت موند و وقتی صدا یا حرکت مشکوکی حس نکرد،به آرومی سرک کشید و هوسوک رو دید که با لباس پرسنل نظافت ساختمان،
ظاهرا مشغول جارو کردن بود.

وکیل یو و دختر چند دقیقه بعد از ماشین پیاده شدند و جونگکوک فرصت رو غنیمت شمرد و تعداد زیادی عکس گرفت.

کمی بعد از خالی شدن پارکینگ ساختمان دفتر وکیل یو،هوسوک جاروکشان به اتومبیل یو رسید که کلاهش افتاد.

"ایش"ی گفت و خم شد تا کلاهش رو برداره و جونگکوک دید که دستش برای ثانیه ای زیر ماشین رو لمس کرد و درهمون حال با دست دیگرش کلاه رو برداشت و درحالیکه گرد و خاکش رو می تکوند،بلند شد.کلاه رو روی سرش گذاشت و دوباره جارو رو به دست گرفت و به کارش ادامه داد.

........................................

جونگکوک عکس ها رو روی میز انداخت و ناامید گفت:

_هیچی!دختره 22سالشه ، مجرده و با خونواده ش زندگی میکنه و زیر سن قانونی نیست و هیچ چیز عجیبی در موردش وجود نداره.یک هفته الکی دنبالش بودیم.

نگاها سمت نامجون رفت،پسر بی حوصله شونه بالا انداخت:

+هیچی!خونه_دفتر. دفتر_خونه!حیف اون همه پولی که خرج ردیاب کردیم!

هوسوک هم سر تکون داد:

^حیف اون همه بدبختی ای که سر وصل کردن ردیاب کشیدم..منم هیچی!
همه ی آدمایی ک میشناسنش ازش تعریف میکنن!شاید باورتون نشه ولی دستش توو کار خیر هم هست!به مرکز نگهداری بچه های بی سرپرست کمک ماهانه میکنه!

جین،قیافه ش رو کج و کوله کرد و غر زد:

*همش برای پوشوندن بوی گند کثافتکاریاشه!مردک عوضی!