ما اینجاییم که آبجو بنوشیم
جنگ را تمام کنیم
به نابرابری ها بخندیم
و آنقدر خوب زندگی کنیم که مرگ از گرفتن جانمان بر خود بلرزد!
*بوکفسکی
.....................................
بیخوابی به سرش زده و یکی دو ساعتی میشد که بی حرکت به سقف زل زده بود.هر وقت دیگه ای بود،نصفه شبی به ذخیره ی آبجوهای الکی مثلا پنهان یونگی هیونگ دستبرد میزد و از اتاق جیم میشد تا حسابی مست کنه ولی امشب؟
رسما توو اتاق گیر افتاده بود و راهرو پر از آدمهایی بود که منتظر بودن خودش رو نشون بده تا از خجالتش درآن!
جونگکوک،توی خواب عطسه زد و ناخودآگاه لبخند کمرنگی روی لب های تهیونگ نشوند،نگاهش رو از سقف گرفت و به پسر داد.
دهنش که ب طرز بامزه ای باز مونده بود،نشون دهنده بینی گرفته ش بود و جوری ک به دیوار چسبیده و از لبه ی تخت حداکثر فاصله ی ممکن رو داشت،نشون می داد که هنوز به تخت طبقه بالا عادت نکرده و همچنان کمی میترسه!
نگاهش رو به جسم برجسته و تاریک تخت پایین داد.یونگی،با هدفن روی گوش و گوشی توو دستش درحالیکه منتظر تماس هوسوک بود،خوابش برده بود و گردنش در وضعیت ناراحتی قرار داشت.
آهی کشید و روی تخت نشست و موهاش رو کلافه بهم ریخت!فایده نداشت،قرار نبود خوابش ببره.
تهیونگ عادت های مستی افتضاحی داشت،به شدت پرانرژی و پرسر و صدا میشد و بالا پایین میپرید، نمی خواست مخل آسایش بقیه باشه،به وضوح همه با وجود درد،سرماخوردگی و نگرانی برای هوسوک به سختی خوابشون برده بود پس به خودش قول داد فقط کمی مینوشه و تخت رو به مقصد کمد یونگی ترک کرد.
دستش به اولین بطری نرسیده،صدای پیام گوشی یونگ بلند شد ولی تهیونگ بی اعتنا به جستجو و زیر و رو کردن کمد ادامه داد.
امکان نداشت یونگی با همچین صدایی از خواب بیدار شه.درنهایت پیداشون کرد،نیشخند پیروزی زد و پیرو تصمیم "فقط کمی نوشیدن"یکی شون رو برداشت و چرخید که با یونگی مواجه شد که درحالیکه خمیازه می کشید بهش خیره شده بود!
دستپاچه لبهاش رو به طرفین کشید و لبخند دندون نمایی زد.شبیه پسربچه ای که مچش رو حین پنجر کردن لاستیک ماشین معلم ریاضی شون گرفته باشند!
یونگی پچ پچ کرد:
_خاک توو سر تک خورت!
تهیونگ،مظلوم بطری رو به سمت یونگی گرفت و با صدای کنترل شده ای جواب داد:
+خواب بودی خب!
درحالیکه مشغول تایپ کردن چیزی میشد، گفت:
![](https://img.wattpad.com/cover/212963456-288-k105361.jpg)
YOU ARE READING
THE ROOMMATES|Completed
Fanfiction**پایان یافته در تاریخ ۶ جولای ۲۰۲۲** _ تفاوت یک دوست معمولی و بهترین دوست؟ خب، یک دوست معمولی قبل از ورود در میزنه ولی بهترین دوستت سرش رو میاندازه پایین، میاد تو و یه راست میره سراغ خوراکیهات. امضا: مین یونگی ژانر: دوستانه، رومنس، دانشجویی، کم...