پارت دوم:ماجرای هم گروهی جیهوپ

3.8K 752 140
                                    

_جونا!بپر جزوه منو از اتاق بیار،منم میرم آب بذارم جوش بیاد.

نامجون،اوکی ای گفت و درحال خروج از اتاق بود که جین یادآوری کرد:

_چاپستیکامونم بیار

نامجون که از اتاق خارج شد؛جین با به یاد آوردن چیزی غر زد:

_اههه!یادم رفت بگم قابلمه رو بیاره که!

و در حالیکه قابلمه ی کوچیک روی یخچال رو بر می داشت پرسید:

_این مال توعه جیمین؟

جیمین،نگاه متعجبش رو از جیهوپی که بی اعصاب روی تخت اون دراز می کشید،گرفت و تذکر داد:

+شعله رو اونقد زیاد نکنی که دسته هاش بسوزه ها هیونگ!

و به جیهوپ تیکه انداخت:

+تختو اشتباه گرفتی هیونگ!تخت دوست پسرت بالاییه!

و به تخت تهیونگ اشاره کرد.

تهیونگ،سرشو از زیرپتو بیرون آورد و درحالیکه از تخت آویزون میشد تا بتونه صورت جیهوپ رو ببینه،مسخره بازیه جیمین رو ادامه داد:

×جون بابا!نبینم عشقم غصه بخوره!

جیهوپ چشم غره ای بهش رفت و غرید:

^ببندا!هرچی میکشم از مسخره بازیای جنابعالیه!

تهیونگ:چی شده مگه؟

^چی شده؟چی میخواستی بشه دیگه!بدبخت شدم!

غرغرش تو صدای باز و بسته شدن در و ورود نامجین گم شد.نامجون،روی زمین نشست و به پایه تخت یونگی تکیه داد تا بفهمه بحث چیه که فضا انقد جدی شده و جین،جزوه به دست،بی توجه به بحث، وسط اتاق چهار زانو نشست و مشغول نوشتن فرمول ها روی تکه کاغذهای کوچیکی شد.

جیمین درحالیکه یونگی رو که روی تختش دراز کشیده بود؛ به سمت دیوار هل میداد تا برای نشستنش جا باز کنه؛اعتراض کرد:

+خب واضح حرف بزن بفهمیم چی شده هیونگ!

هوپ:اون جرات حقیقت مسخره رو یادتونه؟

یونگی خندید:شت!آره همونی که مجبورت کردیم بری اون پسر خرخونه رو ببوسی!

و بقیه توو خنده همراهیش کردن!البته همه بجز جونگکوک متعجبی که کم مونده بود از تعجب چشماش بیرون بیفته و جیهوپ که کارد می زدی خونش درنمیومد!

جیهوپ:آره بخندین!بخندین!پسره به شما که پیشنهاد نداده!به من بدبخت بدشانس پیشنهاد داده!

تهیونگ مزه پروند:پیشنهاد باهم درس خوندن؟

که با چشم غره جیهوپ مواجه شد.

نامجون ریلکس شونه بالا انداخت:خب بهش بگو گی نیسم و اون قضیه هم یه بازیه مسخره بود دیگه!

THE ROOMMATES|CompletedTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang