نگران نیستم
همه چیز درست میشود
آب ریخته روی زمین جمع نه،
اما خشک میشود
قلب شکسته خوب نه،
اما ترمیم میشود
و هنوز هم میتوان
در گلدان شکسته گل کاشت............................................................
پنجاه و پنج دقیقه از تنفس یکساعتهای که تیم قضات اعلام کرده بودند، گذشته و افراد یکی یکی در حالِ برگشتن به سالنِ برگزاری دادگاه بودند.
تهیونگ در گوشهای ترین صندلی ردیف اول جا گرفت و به قصدِ آروم گرفتن تپشِ قلبِ وحشتزدهش، به جلوی پیراهن مردانهی شیری رنگش چنگ زد.
با حس نکردنِ پلاکِ فرشتهی نگهبان، تازه به یاد آورد که ساعتی قبل از شروع آخرین جلسهی دادگاه، اون رو برای دومین بار، طی یک سالِ گذشته، به گردنِ نامجون انداخته و این بار برخلافِ دفعهی پیش، پسر بزرگتر مخالفتی نکرده بود.
پلکهاش رو به هم رسوند و از فرشتهی نگهبانی که باورش داشت خواهش کرد که مراقب جین و نامجون باشه.
نگاه جونگکوک که سمت چپ پسر نشسته بود، از چشمهای بستهی تهیونگ تا روی دست مشتشده مقابل یقهش سر خورد. دست دراز کرد و مشت بستهی تهیونگ رو گرفت و پایین آورد.
به نگاه پرسشی پسر لبخندی زد و مشتش رو با فشار ملایمی باز کرد و انگشتهاشون رو در هم گره زد. صورتش رو کمی جلو برد و نزدیک گوشش پچپچ کرد:
_ حالا بهتر شد.
سمتِ چپ جونگکوک، هوسوک در حالی که برای آروم روی صندلی نشستن، حسابی به چالش کشیده شده بود؛ دست چپش رو دور شونههای ظریف مِریا حلقه کرد و پرسید:
_ قولت که یادت نرفته؟
چهرهی متعجب و بیخبر دختر که به سمتش چرخید، یادآوری کرد:
_ قول دادی وقتی جین هیونگ تبرئه شه، خودت رو بهخاطر ماجرایِ برادرت ببخشی.
چشمهای کشیدهی دختر، برای چند ثانیه، چهرهی رنگپریده و لبهای سفید هوسوک رو کاوید و درنهایت، تصمیم گرفت بخاطرِ کمک به پسر هم که شده، حرفهای خوب بزنه:
_یه قول دیگه هم به خودم دادم.
و در جوابِ چشمهای متعجب و سوالِ "چه قولی؟" پسر، اینطور جواب داد:
_ قول دادم اگه جین تبرئه شد...
هوسوک بلافاصله تصحیحش کرد:
_وقتی جین تبرئه شد.
مِریا لبخندی زد و با اصول مثبت اندیشی و امیدواری جانگ هوسوک همراه شد:
_ بله! وقتی جین تبرئه شد؛ به یه نفری که خیلی منتظر جوابِ درخواستش مونده، جواب بدم.
چشمهای پسر در لحظه، تمامِ زوایاشون رو از دست دادند و به گردترین حالت ممکن رسیدند. با مِنمِن پرسید:
![](https://img.wattpad.com/cover/212963456-288-k105361.jpg)
YOU ARE READING
THE ROOMMATES|Completed
Fanfiction**پایان یافته در تاریخ ۶ جولای ۲۰۲۲** _ تفاوت یک دوست معمولی و بهترین دوست؟ خب، یک دوست معمولی قبل از ورود در میزنه ولی بهترین دوستت سرش رو میاندازه پایین، میاد تو و یه راست میره سراغ خوراکیهات. امضا: مین یونگی ژانر: دوستانه، رومنس، دانشجویی، کم...