29

913 267 400
                                    

هر چهارنفر پشت میز نشسته بودن و جو بینشون به شدت سنگین بود.

نوشیدنی هاشون دست نخورده مونده و اونها به جز نگاه کردن به همدیگه کار دیگه ای انجام نمیدادن.

گوشه ی لب بک پاره شده بود و خون میومد اما هیچ اهمیتی نمیداد. کیم جونگین هم بخاطر مشتی که تو صورتش خورده بود خون دماغ شده و حالا سرش رو بالا گرفته بود تا خونریزی بند بیاد.

چان به چهره ی اخمو و در هم بک نگاه کرد و صندلی خودش رو کمی سمت اون کشید. با صدای آرومی پرسید:

+ حالت خوبه؟

_ البته که خوبم. مگه ندیدی من بیشتر بهش مشت زدم؟

چان دستمال خیس از الکل رو بالا آورد و گوشه ی لب بک گذاشت و صدای هیسش رو شنید.

+ اصلا چرا اول بهش مشت زدی؟

_ چون عوضیه.

+ باید به همه ی عوضیا مشت زد؟

_ آره باید دهنشون رو سرویس کرد.

سر تکون داد و خون خشک شده ی گوشه ی لبش رو پاک کرد.

+ شما از کجا همدیگه رو میشناسین؟

بک با پوزخند جواب داد:

_ بهت گفته بودم که یه حرومزاده طرف مین هیون رو گرفت و باعث شد من از سئول برم. اون حرومزاده کیم جونگینه.

صدای بک به قدری بلند بود که به گوش جونگین برسه و به جای چان این جونگین بود که جواب داد:

× تو هنوز هم این عادتت رو ترک نکردی که بقیه رو مقصر اشتباهاتت ندونی نه؟ کار من درمقابل گندی که تو به دوستیمون زدی هیچی نبود بیون. من خیلی هم بهت لطف کردم که پروندت رو تو دادگاه علنی نکردم.

بک با بی تفاوتی گفت:

_ نکنه توقع داری الان برات ذوق کنم و با زانو زدن مقابلت ازت تشکر کنم؟

× نه. هیچ توقعی ندارم چون تو حتی شعور فهمیدن ساده ترین مسائل رو هم نداری.

بک میدونست اون مرد از چی سوخته و هنوز ازش کینه داره. پس بهش نیشخند زد و گفت:

_ بیخیال جونگین. تو هنوز هم این عادتت رو ترک نکردی که بقیه رو مقصر اشتباهاتت ندونی نه؟ تو باید از من بخاطر اینکه از یه رابطه ی سمی نجاتت دادم خیلی هم ممنون باشی. فقدان شعورت اینجا مشخص میشه که به جای تشکر از من بابت باز کردن چشمهات به روی واقعیت در مقابلم گارد گرفتی و با مین هیون همراه شدی.

حرف جونگین رو به خودش تحویل داد و جونگین با ناباوری پوزخند زد. بعد از کمی مکث با حرص گفت:

× اشتباه من؟ اینکه تو با دوست دخترم خوابیدی اشتباه من بود؟

_ داری زیادی بزرگش میکنی. بهت گفتم باهاش نخوابیدم و فقط تو مستی بوسیدمش و اون روی تخت من بیهوش شد. به جای این چرت و پرتا باید به این فکر کنی که اگه تو مشکلی نداشتی قطعا اون سراغ یکی بهتر از تو رو نمیگرفت نه؟

The portraitist [Completed]Where stories live. Discover now