≈ Chapter Four

986 213 17
                                    

" شلوار ورزشیا رو عوض می کنم " همونطور که تو مدرسه میرفتم زیرلبی گفتم . همه کاملا بهم زل زده بودن ، انگار که من یه سلبریتی ام .

" واقعا ؟ من فکر می کردم تو عاشق شونی . عملا هر روز اونا رو میپوشیدی " پری گفت و با یه پوزخند ریز ابروشو انداخت بالا .

" تو و هری با همدیگه چه کلاسایی دارین ؟ " جسی پرسید و دور و بر رو برانداز کرد .

" ریاضی " جواب دادم " و چند تا کلاس دیگه " خنده مو خفه کردم .

" خیلی خب ، پس " جسی مکث کرد . " خودت باش لو . اره ، تو ممکنه تیپتو عوض کرده باشی ولی معنیش این نیست که شخصیتتم عوض کردی ، باشه ؟ "سرمو براش تکون دادم .

" فاک بهش ! پســـــــرررررر ، تنها چیزی که برام مهمه اینه که یه جنده کوچولوعه پررو و بی ادب باشی ! " لارن هم با این حرفش با بقیه همصدا شد . برا دخترا دست تکون دادمو رفتم .

" خودت باش بیبی " شنیدم که پری اینو گفت . سرمو تکون دادم و به زمین خیره شدم .

" بچه پررو باش " لارن داد کشید . خنده ام گرفت و همونطور که بلند می خندیدم ، برگشتمو به دخترا نگاه کردم .

جسی یه پوزخند ملایم رو صورتش داره ، پری با شصت هاش بهم لایک نشون میده و لارن ؟

میدل فینگرش رو بهم نشون میده و برام چشمک میزنه .

این دخترا آخرش منو میکشن .

.

.

.

.


😥سردرد هم اخرش منو میکشـــهه😥

😕میدونم کوتاهه😕


😇حالا شاید تا عصر یه پارت دیگه گذاشتم😇



アタシハダアレ

Make You Mad [Persian Translation]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora