six

4.1K 700 373
                                    




سوییچ ماشین رو توی جیب شلوارش قرار داد و وارد طبقه ی دهم شد

نایل با دیدنش سراسیمه به سمتش اومد و با گونه های برافروخته گفت

ن-لیام ...مرسی که خودتو رسوندی .

لیام لبخندی زد و با نایل دست داد و به لایلا که روش خیره مونده بود سلام کرد

برای دختر دیدن لیام توی لباسی جز کت و شلوار عجیب میومد به یاد نداشت تو این سه سال لیام رو جور دیگه ای دیده باشه

و حالا اون تی شرت استین کوتاه صدری رنگ و شلوار پارچه ای مشکی ای به پا داشت که روی کمرش دکمه خورده بود و سه دکمه ی بالای تیشرت باز بود که زنجیر گردن لیام رو به نمایش میذاشت

ل-جلسه رو هماهنگ کردی ؟

ن-اره به سختی تونستم راضیش کنم . مردک میدونه چی داره تو دستاش

ل-یه رونوشت از سند میتونم داشته باشم لایلا

لایلا سند رو تو دست لیام گذاشت

لیام با اخمی که ناشی از دقتش بود مشغول مطالعه شد

نایل پشت سرش با قدم های تند راه میرفت و مشغول بیرون ریختن تمام اضطرابی که داشت بود

ن-بهش گفتم صبر من تا بیام با مشورت اوکی کنیم . انگار نه انگار اومدم دیدم امضا کرده و نه تنها امضا کرده لایلا رو مجبور کرده بفرسته ش

لیام زیر لب گفت

ل-کجاست الان ؟

ن-تو اتاق

ل-پس صداتو بیار پایین .

ن-امکان نداره چستر از همچین موقعیتی چشم پوشی کنه . خبرداری که چند وقته میخواد سهمش رو از ده درصد بیشتر کنه حالا این اقا هفتاد درصد سهام رو انداخت تو بغلش

لیام برگه رو به لایلا پس داد

ل-این سند خیلی شرایط داره که رعایت نشده برای چستر هم ارزش قانونی نداره هنوز . توی جلسه راضیش میکنم لغو بشه . اروم باش حالا

رو به لایلا کرد و گفت

ل-وقتی اومدن با احترام کامل راهنماییشون کن اتاق جلسات و سریع به ما خبر بده . بگو اتاق هم اماده کنن . ممنون ازت

لایلا لبخندی زد و تلفن رو برداشتا تا اوامر رو اجرا کنه

لیام دستاش رو توی جیب شلوارش قلاب کرد و به سمت اتاق قدیمی ش رفت نایل به دنبال اماده سازی مدارک به طبقات رفته بود

در مشکی رنگ چوبی رو پشت سرش بست و وارد اتاق شد

با نگاه اول حضور کس دیگه رو حس نکرد اما وقتی چرخید وسط اتاق قرار گرفت متوجه اندام ظریف و تو هم پیچیده ای که متعلق به زین بود شد

Versa  /ziam/Where stories live. Discover now