thirty two

5.3K 827 1.3K
                                    







یک هفته بعد

شب کریسمس

لیوانش روی سطح چوبی کوبید و اینطور از دختر پشت بار تقاضای سرویس کرد

کیت شیشه ی اسکاچ رو برداشت و کنار دست زین گذاشت

کیت-تو که قراره همش رو بخوری اول و اخر

زین پوزخندی زد و همونطور که لیوانش رو پر میکرد و سری تکون داد

فضای بار خلوت تر از هر وقت دیگه ای بود

تاجی که با برگ تزئین شده بود و بالای کانتر اویزون بود تنها دکوراسیون کریسمس اون بار ارزون بود

خواست لیوان رو به لبش نزدیک کنه اما دستی جلو اومد و لیوان رو از دستش کشید

با فریادی که نشانه ی اعتراضش بود به اون شخص نگاه کرد

اما اینکه اون ادم لوک بود باعث شد دوباره روی صندلیش بشینه

لو-بسه دیگه عه .

ز-تو اصلا از کجا میدونی من چقدر خوردم که چرت میگی ؟

لوک موهاشو عقب زد و صندلی کنار زین رو اشغال کرد

لو-سلام عزیزم . منم خوبم . سال نوت مبارک !

زین چشماشو چرخوند و سمت دیگه رو نگاه کرد

ز-چی میخوای لوک ؟

لوک نفس رو با صدا بیرون داد و دست برد تاری از موهای بلند زین که روی پیشونیش افتاده بود رو به بالا هدایت کرد

دوستش حالا داغون تر از تمام این سالها به نظر میرسید و لوک قرار نبود بذاره این روند بار اومدن ها و تا بیهوشی مست کردن های هرشبش ادامه پیدا کنه

لو-پاشو بریم با ما...نمیذارم تنها باشی امشب

زین دستش رو پس زد

ز-ما یعنی ؟

لوک با ابروهاش به ورودی بار اشاره کرد و اشتون با قدم های بلند جلو اومد و کنار زین قرار گرفت

اش-هی مرد .

زین سری تکون داد و بی اهمیت به حضورش رو به لوک گفت

ز-جدیدا خیلی با این میچرخی ها

لوک اروم خندید

لو-حتی اونقدر هم مست نیستی پس این حرفات تاثیری نمیذاره . میخوایم بریم خونه ی ما چون خانواده ی اش استرالیا هستن و اش نمیتونه امسال به اونجا بره . اما اگه تو نخوای میتونیم نریم و خودمون سه تایی یه گوشه ای بریم . هوم ؟

زین کمی به چشم های امیدوار لوک نگاه کرد و بعد با بی حوضلگی سرش روی میز گذاشت

ز-هر گوری میخواید برید برید دست از سر من بردار

Versa  /ziam/Where stories live. Discover now