forty two

5.3K 748 1.4K
                                    




این چپتر رو حتما با اهنگی که تو چنل گذاشتم بخونید

لینک چنل هم توی بایوی پیجم هست تو مسیج بوردم هست جوین بدید حتما از این به بعد چیزای مرتبط رو اونجا میذارم

و صد البته نظرات و ارتباط بیشتر باهاتون❤️️


لب های لیام از هم باز شده بودن اما صدایی ازش حارج نمیشد

چشم های شفافش هر دور که روی اندام و صورت زین رفت و امد میکرد بیشتر خیس میشدن

زین به خودش قول داده بود که سرد برخورد کنه اما حال و روزی که از لیام مقابلش میدید تمام حرف های از پیش تعیین شده و دعوا ها و سرد بودن های تو ذهنش رو نقش براب کرد

خواست چیزی بگه اما لیام با دستی که روی شونه ش گذاشت زین رو به سمت خودش کشید و بدن ظریفش رو محکم توی اغوش گرفت

یکی از دست هاش دور کمر زین پیچیدن و دیگری پشت گردنش قفل شد

سر زین جایی بین گردن و شونه ی لیام قرار گرفت و چشم هاشو بی اختیار از بوی همیشگی بدن لیام بست

یه چیزی راجع به اون رایحه بود ...نمیشد گفت اون عطره یا نه

اون بوی بدن لیام بود

بویی که صبح های بد از خواب روی تخت ازش جا میموند

بویی که بعد از دوش های روزانه ش توی راهروی اتاق خواب میپیچید

اخم زین رو توی خودش حل میکرد هربار

درست مثل الان

لیام اما بین دست های زین کمی میلرزید

محکم به گردن زین چنگ انداخته بود انگار که اطمینانی به دوام لحظه نداشت

زین در نهایت دست هاشو بالا اورد متقابلا لیام رو به اغوش کشید

حرکت قفسه ی سینه لیام روی بدنش رو حس میکرد

لیام بی تعادل چند قدمی به عقب رفت و زین به سختی خودش رو از اغوش لیام بیرون کشید

تا مطمئن بشه لیام توحال بهتریِ .

در رو پشت سرش بست و به لیام نگاه کرد

رد قطره اشکی مزاحم که بی پلک زدن روی گونه ی لیام میریخت باعث شد زین با عجله بگه

ز-هی هی ...

انگشت شستش رو روی گونه لیام کشید

ل-من داشتم میومدم لندن ...من فکر کردم تو چیزیت شده ...من ...

Versa  /ziam/Where stories live. Discover now